Abstract:
وندالیسم یکى از مشکلات جوامـع شـهرى بهویژه در حاشیه آنهاست که همگام با رشد و توسعه شتابزده شهر و درونی نشدن فرهنگ شهرنشـینى در بـین جوامع به وجود آمده است. خرابکاریهای شـهرى ازجمله انحرافـات یـا آشفتگیهای اجتماعى هستند که در آن افراد سعى دارند نیازها، هیجانات و احساسات درونى خود را به شیوهای بروز دهند و با در دسترس نبودن روش مناسـب بـه رفتارهـاى نابهنجـار روى میآورند. درواقع،وندالیسم نوعی انحراف رفتارى است که با انتظارات جامعه منطبق و سازگار نیست و عموماً زمـانى رخ میدهد که فرد یا گروهى معیارهاى جامعه را رعایت نکنند. بر این اساس فرضیه تحقیق به این شکل طرح میشود: با بررسی عملکرد دولتهای جمهوری اسلامی ایران درمییابیم که در جمهوری اسلامی اعتمادسازی شهروندان، افزایش مشارکت سیاسی و همچنین اعتماد فزاینده آحاد مختلف جامعه موجب تضعیف وندالیسم اجتماعی گردیده و متقابلاً با کاهش اعتماد، فرسایش مشارکت سیاسی و عدم انسجام اجتماعی کموبیش بسترهای لازم برای تخریب اموال عمومی فراهم شده است. روش تجزیهوتحلیل اطلاعات این پژوهش روش توصیفی- تحلیلی است که ضمن ارائه و ارزیابی ادبیات موجود در باب سرمایه اجتماعی و وندالیسم اجتماعی، کاهش ارتباط دولت و ملت و احساس تبعیض، به تحلیل چگونگی وجود ارتباط بین این مفاهیم پرداخته و ارتباط منطقی بین سرمایه اجتماعی، کاهش ارتباط دولت ملت و احساس تبعیض بهعنوان متغیر مستقل و وندالیسم بهعنوان متغیر وابسته از طریق آزمون فرضیه مطرحشده مورد تجزیهوتحلیل قرار خواهد گرفت. نوآوری پژوهش حاصل تعامل بین این عنصر در تبیین علل وندالیسم خواهد بود.
Machine summary:
با بررسی عملکرد دولتهای جمهوری اسلامی ایران درمییابیم که در جمهوری اسلامی اعتمادسازی شهروندان، افزایش مشارکت سیاسی و همچنین اعتماد فزاینده آحاد مختلف جامعه موجب تضعیف وندالیسم اجتماعی گردیده و متقابلا با کاهش اعتماد، فرسایش مشارکت سیاسی و عدم انسجام اجتماعی کموبیش بسترهای لازم برای تخریب اموال عمومی فراهم گردیده است.
احساس تبعیض، سرمایه اجتماعی، کاهش ارتباط دولت ملت، وندالیسم مقدمه رشد سریع شهرنشینی و تأثیرپذیری از تحولات جهانی از یکسو و عـدم تطـابق و رشـد ناهماهنگ عناصر مادی و غیرمادی فرهنگ از سوی دیگر در جوامع در حال گذار موانع و مشکلاتی را در سازگاری اجتماعی به وجود آورده است، این جوامع با تغییـرات و تضـادهایی در سـاختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مواجه هستند، در چنین جوامعی نیز افراد بهسختی میتوانند خود را با تغییرات و دگرگونیهای تـازه و سـریع وارداتـی همـراه کننـد و لـذا از ایـن حیـث دارای تأخرهای فرهنگی، بیهنجاری و ناهنجاری، تعارضهای مختلف اجتماعی، ازخودبیگانگی و در سطحی وسیعتر، بیسازمانی و ازهمگسیختگی اجتماعی هستند، این بینظمیها و بیسازمانی ها منجر به بیثباتی اجتمـاعی در مقـاطع مختلـف زمـانی و افـزایش آسیبپذیریها و تحمیـل بحرانهای مختلف اجتماعی میگردد که میتواند در صورت عدم توجه و برنامهریزی صحیح، نظام اجتماعی را با تهدیدی جدی مواجه کند.
با توجه به مطالب فوق میتوان این فرضیه را مطرح کرد که به نظر میرسد در جمهوری اسلامی اعتمادسازی شهروندان، افزایش مشارکت سیاسی و همچنین اعتماد فزاینده آحاد مختلف جامعه موجب تضعیف وندالیسم اجتماعی گردیده و متقابلا با کاهش اعتماد، فرسایش مشارکت سیاسی و عدم انسجام اجتماعی کموبیش بسترهای لازم برای تخریب اموال عمومی فراهم گردیده است.