Abstract:
رومن یاکوبسن شش عامل را در هر ارتباط زبانی شناسایی کرده است : فرستنده، موضـوع، مجرای تماس، رمزگان، پیام، گیرنده . به تبع این شش عامل ، او نقش هایی شش گانـه نیـز برای زبان قائل شده: نقش عاطفی، ارجاعی، همدلی، فرازبانی، ادبی و ترغیبی. در این مقاله با توجه به این نگاه زبانشناسانه ، شش نوع نقد در حقوق تبیین شده است : نقد سنتی نـاظر به قانونگذار (مثلا در آثار امامی)، نقد اخلاقی اجتماعی اقتصادی ناظر به موضـوع قـانون (در نقدهای حقوقطبیعی و تحلیل های اقتصادی اجتمـاعی)، نقـدانتقالی نـاظر بـه نحـوة انتشار قانون (درباره عطف شدن قانون به گذشته ، نشر و نسخ آنها)، نقد ساختاری ناظر به زبانحقوقی (در آثار شهیدی و لنگرودی)، نقد صـورتگرا دربـارة قانونیـت قـانون (در آثـار کاتوزیان)، نقد ساختارشکن ناظر به فهم شهروندان (در آثار ناقدان جدیدتر حقوق).
Machine summary:
"وجـه مشـترک سـاختارگرایان و صورتگرایان و موضوع گرایان آن است که این هرسه به هرچیز نگاهی کل گرایانـه دارنـد، بـا ایـن تفاوت که اگر ساختارگرا یک اصطلاح را (=کد و رمزگان ) در کل پیام جسـتجو مـی کنـد و بـه آن معنای واحد می دهد، صورتگرا کل پیام را در یک فورم و صورت موجود در متن خلاصه می کنـد، و منتقدان ارجاعی (=اجتماعی ، اخلاقی ) کل پیام را بـه یـک موضـوع اجتمـاعی ، سیاسـی ، اخلاقـی بیرون از متن تقلیل می دهند.
Kennedy, David, Critical Theory, Structuralism and Contemporary Legal Scholarship, NEW ENGLAND LAW REVIEW, VOLUME 21, 1985-1986, and Patterson, op.
فورمالیست نه بـه دسـتور زبان و نحو قانون ، که به تعادلی می پردازد که آن را از درون زیبا می کند؛ حقـوق نـزد او متعـادل است و باید هم چنین باشد، و مگر نه این است که در همۀ جهان ترازو را که نماد تعادل و توازن است سمبل حقوق قرارداده اند؟ بدین سان ، ساختارگرا می خواهد نظام و نظم حقوق بـرهم نخـورد، ولی چون خوب می داند که هیچ کس به اندازة خود حکمران نگران نظم نیست ، کـافی اسـت کـه نظم مطلوب او را کشف کند.
این است که گفته اند در صورتگرایی گونه ای باریک اندیشی ٣ هست کـه در بقیـۀ نقدها نیست ،٤ و همان طور که در نظر یاکوبسن هر شعر در زمـان خوانـدنش شـکل مـی گیـرد ، 5 فورمالیست حقوقی نیز فورم حقوق را در زمان خوانش آن کشف می کند؛ خوانشی که رکـن مهـم آن البته شخص خواننده ای است که در تاریخی مشخص حقـوق را مـی خوانـد."