Abstract:
شخصیت معاویه به عنوان یکی از خلفای مسلمانان در منابع تاریخی دارای دو وجه متفاوت است. در وجهی او حاکمی با تدبیر است که مردمان به اختیار پذیرفتار و فرمانبردار اویند و در وجه دیگر پادشاهی تجمل گراست که با بیتدبیری خود مردمان را به هلاکت کشانده است. بنابراین این سوال پیش میآید که شخصیت واقعی او در مقام یک حاکم به چه شکل بوده است. برای دستیابی به پاسخ این سوال گزارشهای تاریخی منابع اولیه با یکدیگر مقایسه شده که با بررسی آنها میتوان چنین استنباط کرد که معاویه فردی حیلهگر بوده که مردمان را با فریبکاری به اطاعت کورکورانه خود کشانده و آنان را از سعادت و اصلاح دور کرده است. بویژه که با مقایسه عملکرد وی با شروط مدیریتی ـ که از نهج البلاغه گرفته شده است ـ میتوان به این نتیجه رسید که او هیچ یک از شروط لازم برای مدیریت را نداشته و در واقع شایسته حکومت بر مردم نبوده است.
Machine summary:
برای دستیابی به پاسخ این سؤال گزارشهای تاریخی منابع اولیه با یکدیگر مقایسه شد که با بررسی آنها میتوان چنین استنباط کرد که معاویه فردی حیلهگر بوده که مردمان را با فریبکاری به اطاعت کورکورانة خود کشانده و آنان را از سعادت و اصلاح دور کرده است؛ بهویژه با مقایسة عملکرد وی با شروط مدیریتی، که از نهجالبلاغه گرفته شده است، میتوان به این نتیجه رسید که او هیچیک از شروط لازم برای مدیریت را نداشته و درواقع شایستة حکومت بر مردم نبوده است.
مطالب دیگری که دربارة او آوردهاند حاکی از این است که امور را با زیرکی و ذکاوت اداره میکرده و با ابداع روشهایی نو، فصلی جدید در حکومتداری دنیای اسلام گشوده است، اما درخلال همین گزارشها و نیز درمیان گزارشهای تاریخی از وقایعی دیگر او شخصی بیتدبیر، ترسو، و به دور از دانشهای لازم برای زمامداری و حکومت معرفی شده است.
عمرو به او گوشزد میکند چگونه ممکن است علی (ع) با آن مقام و مرتبهای که نزد خداوند دارد حاضر شود چون معاویهای را که سراپا بدی و تبهکاری است به سرپرستی مسلمانان، حتی بخشی از آنها، بگمارد؟ این امر نشان میدهد که معاویه دوراندیشی نداشته است و باوجودآنکه در گزارشها او را زیرک دانستهاند (الجاحظ 2002 م: 344)، حتی پس از توصیههای عمرو باز چنین نامهای را نوشته و خود از عواقب آن رنجور شده است.
برخی گزارشها معاویه را فردی زیرک و باهوش معرفی کردهاند؛ بهگونهایکه گویی درایت و تدبیر او زبانزد خاص و عام بوده است (الجاحظ 2002 م: 344)، اما بهنظر میرسد که معاویه از این هوش و ذکاوت در راه اصلاح مردمان بهره نمیبرده است، بلکه آن را وسیلهای برای رسیدن به مقاصد قدرتطلبانة خود قرار داده بوده است.