Abstract:
استعارات، کنایات، تشبیهات، مجاز و ضربالمثلها علاوه بر جنبۀ تخییلی، جنبۀ فرهنگی نیز دارند. ازآنجاکه این تعبیرات آیینۀ تمامنمای تاریخ، فرهنگ و اندیشه در هر جامعه هستند، در حوزۀ مباحث معاصر ترجمه، توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است. ترجمۀ عناصر و جنبههای فرهنگی گنجاندهشده در متن، در باور برخی از نظریهپردازان معاصر امکانپذیر نیست، درحالیکه برخی دیگر آن را در ضمن چارچوبهای خاصّی ترجمهپذیر میدانند. این جستار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و براساس مدل ایویر به بررسی، نقد و مقایسۀ شیوۀ ترجمۀ مفاهیم فرهنگی و صورخیال و... موجود در خطبۀ صدوهشتم نهجالبلاغه ترجمههای فیضالاسلام، شهیدی و دشتی میپردازد. در این پژوهش تلاش میشود به این پرسش پاسخ داده شود که ترجمۀ عناصر فرهنگی از زبان مبدأ (عربی) به زبان مقصد (فارسی) چقدر امکانپذیر بوده است؟ نتایج این جستار گویای آن است که در بین روشهای پیشنهادشده برای ترجمۀ عناصر فرهنگی، روش تلفیقی از ترجمة برابر و معادل در فرهنگ مقصد یکی از موفقترین روشهاست، درحالیکه ترجمۀ چنین تعابیر بهصورت آزاد، تنها نقش کارکردی محض آنها را منعکس میکند و ارزش فرهنگی تعبیر را نادیده میگیرد.
Machine summary:
ترجمۀ تحت الفظی در برخی موارد میتواند بار معنایی و فرهنگی تعبیر را انتقال دهد؛ مانند عبارت نخست از این بخش ، امّا در مواردی فقط جنبۀ شکلی تعبیر را حفظ میکند و ممکن است عنصر فرهنگی به کاررفته در آن منعکس شود، ولی جنبۀ معنایی نزد خوانندة متن به زبان مقصد مبهم میماند.
در میان این ترجمه ها میتوانیم روش فیض الاسلام (ترجمۀ تحت الفظی+ افزودة توضیحی) و روش شهیدی را در ترجمۀ عبارت « » (ترجمۀ آزاد+ اشاره به معنای لغوی واژة «» و کاربرد استعاری آن در فرهنگ عربی در تعلیقات ) از روش های مناسب برای حفظ جنبۀ معنایی تعبیرات و انعکاس جنبۀ فرهنگی آن به شمارآورد.
با این روش دو مترجم هم جنبۀ فرهنگی عبارت را از طریق ترجمۀ تحت الفظی و هم جنبۀ معنایی آن را با افزودة توضیحی حفظ کرده اند، با اشاره به این نکته که تفاوت مستعارله بین فیض الاسلام و شهیدی به تفاوت شروح برمیگردد.
فیض الاسلام عبارت « » را به صورت تحت الفظی ترجمه و سپس در میان دو پرانتز توضیحی به معنای مراد از آن اشاره کرده است ، درحالیکه دشتی به ترجمۀ تحت الفظی بسنده کرده و بدین گونه معنی از ذهن خوانندة متن در زبان مقصد دور مانده است .
پس مترجم در این ترجمه از روش تلفیقی استفاده کرده که عبارت است از: ترجمۀ تحت الفظی+ افزودة توضیحی+ اشاره - کردن به عنصر فرهنگی در زبان مبدأ+ ذکر کاربرد آن در فرهنگ مقصد.
مترجم با استفاده از این افزودة توضیحی به ضرب المثل بودن عبارت متن مبدأ و کاربرد آن در فرهنگ زبان مبدأ اشاره میکند، درحالیکه دشتی به ترجمۀ تحت الفظی بسنده کرده است (ر.