Abstract:
این نوشته بر اساس نظریهی واقع گرایی سیاسی که تا حد زیادی متاثر از نظریات ماکیاولی میباشد، به دنبال یافتن علل عدم تداوم روابط سیاسی و دیپلماتیک میان دولتهای اروپایی و ایلخانان در دوره حاکمیت ایلخانان بر ایران میباشد. بر اساس همین نظریه میتوان ادعا کرد، مسایل سیاسی و قدرت نظامی اصلیترین دلیل
ارتباط بین ایلخانان و اروپاییان در تمام مدت ارتباط دو سویه بوده و سایر مسائل همچون مسائل مذهبی، اقتصادی و تجاری در حاشیه قرار داشتهاند. بر این اساس روابط سیاسی آنها به دو دوره تقسیم میشود، نخست آنچه که از اعزام اولین هیئت از طرف اروپاییان به دربار خان مغول در قراقورم پایتخت مغولان صورت میگیرد و تداوم آن تا زمانی که غازان خان اولین ایلخان مسلمان شدهی رسمی مغولان در ایران به حکومت میرسد. در این دوره مسئله ممالیک مصر که تنها مانع تحقق بخشیدن به هدف مغولان، یعنی امپراتوری بزرگ مغول که از اقیانوس کبیر تا دریای مدیترانه را شامل میشد، باعث ارتباط بود و البته روابط با اروپاییان نیز در طول این دوره بسیار خوش بینانه و کاملا امیدوارانه دنبال می شد. در قسمت دوم نیز روابط میان اروپاییان و ایلخانان در طول دوران حکمرانی سه ایلخان پایانی و البته مسلمان این سلسلهی مغولی در ایران مورد بررسی قرار گرفته، که مشهودترین نکته در این قسمت روابط کاسته شدن از اشتیاق دو طرف در ایجاد
و تداوم روابط می باشد که مهمترین دلیل آن را نیز می توان مایوس شدن طرفین در رسیدن به اهدافی دانست که از طریق این مناسبات به دنبال دست یافتن به آن بودند.
Machine summary:
"اما آنچه که مشخص میباشد اولین تلاش برای ایجاد روابط از طریق ایلخانان صورت گرفت و آن نامهای بود که اباقا به پاپ گرگوار دهم نوشت با این وجود به نظر میرسد اروپاییان همانگونه که اشاره شد سه هدف در رابطه با ایلخانان داشتهاند، جبران ناکامیهای جنگهای صلیبی در مقابل مسلمانان با کمک ایلخانان مغول و به موازات همین هدف به آیین مسیح در آوردن ایلخانان را مدنظر داشتهاند و دیگر تصرف ارض مقدس و از طرفی ایلخانان هم برای شکست ممالیک که دیگر چون بغضی در گلوی ایلخانان قرار گرفته بود کمکی بهتر از اروپا را سراغ نداشتند.
به این نکته هم باید اشاره کرد که ایلخانان بیشتر با پاپهای اروپایی رابطه داشتند و این در زمانی بود که دولتهای ملی در اروپا نرم نرمک به ابراز وجود میپرداختند و سیادت پاپ در جهان مسیحیت رو به کاهش بود و بنابراین اگرچه پاپ از ایجاد این روابط استقبال میکرد اما سران کشورهای اروپایی که مدت زیادی را درگیر جنگهای بی نتیجهی صلیبی بودند مسلما دوباره سعی نداشتند که برای هدفی نه چندان مشخص هزینههای گزافی بدهند و شاید تنها کشور اروپایی که حداقل به ایجاد اتحاد و ارتباط با ایلخانان افتاد پادشاه انگلستان بود که سفیران او نیز پس از مرگ ارغون به ایران رسیدند و البته در میان حاکمان ایلخانی ارغون و غازان بیش از بقیه برای ایجاد رابطه با اروپا تلاش داشتند و دیگر ایلخانان چندان جدیتی نسبت به این موضوع نداشتند."