Abstract:
جنبش جنگل یکی از مهمترین جنبش های شکل گرفنه در ایران آشفته بعد از جنگ جهانی اول بود که با وجود اهداف اولیه خود نظیر مبارزه با بیگانگان و همچنین برخوردار بودن از رهبری با ویژگی های اسلامی در نهایت هم از نظر ایدئولوژیک و هم از نظر کادر رهبری از اهداف و عناصر اولیه خود منحرف شد. این انحراف دارای چندین مرحله بود که در ابتدا به صورت همکاری با ارتش سرخ جهت مبارزه با نیروهای انگلیسی و دولتی نمود پیدا کرد، در میانه راه با وجود منع نخستین رهبران جنبش از انجام تبلیغات مسلکی به نفوذ اندیشه های سوسیالیستی و عناصر حامی این اندیشه ها در جنبش انجامید که در نهایت باعث افتادن جنبش در دست این عناصر و کودتا علیه رهبران نخستین شد. جنبش با وجود تلاش های که در جهت اتحاد دوباره بین رهبران پیشین و عناصر جدید صورت گرفت اما نتوانست انسجام لازم برای ادامه راه را پیدا کند و با انعقاد قرارداد مودت 1921 م (130 ه-ش) ایران و شوروی ضربه آخر به آن وارد شد و نیروهای دولتی توانایی سرکوب و قلع و قمع جنبش را پیدا کردند. بر همین مبنا بررسی سیر حضور افکار و عناصر سوسیالیستی در ایدئولوژی جنبشی که با تاکید بر مبانی ملی و اسلامی شروع به کار کرد و انتظار میرفت به حرکتی همه گیر و اصلاح طلبانه منجر شود، ضروری می باشد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع نظری و مبتنی بر شیوه توصیفی-تحلیلی است و برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
Machine summary:
"حضور اندیشه سوسیالستی در ناکامی جنبش جنگل را از این لحاظ می توان برای جنبش مضر در نظر گرفت که نه تنها باعث جدایی رهبر اصلی جنبش یعنی مبرزا کوچک خان از آن شد بلکه بسیاری از طرفداران خود را نیز یا در نتیجه جدایی میرزا از جنبش و یا در نتیجه تلاش برای ترویج روش حکومتی جدید بر مبنای سوسیالیت و به دور از آداب و عقاید مذهبی، اجتماعی و اقتصادی مردم از دست داد.
در این حین میرزا که مایل بود از روس ها جدا شود سعی کرد با دولتی که برای ایران مضر نباشد قرارداد ببندد در همین زمان مشیرالدوله سردار فاخر رابه نزد میرزا فرستاد و او که با مرام کمونیستی مخالف بود اعتماد خود را به دولت ابراز و قول داد تا از ورود کمونیست های باکو به انزلی جلوگیری کند.
ش / نوامبر و دسامبر 1920 م) و فراخواندن نمایندگان حزب کمونیست از دولت ائتلافی احسان الله خان انجام گرفت نیز نتوانست جبهه مستحکمی به وجود آورد و در نهایت با کشته شدن او ودستگیری خالو قربان، حل اختلافات شوروی و انگلیس و اجرا شدن عهدنامه مودت 1921 ایران و شوروی و تصرف گیلان توسط قوای دولتی جنبش به پایان عمر خود نزدیک شد.
البته شخص میرزا با افکار سوسیالیستی و مرام و مسلک آنان آشنایی داشت اما به دلیل اینکه نتوانسته بود ایدئولوژی جدید و پویایی برای جنبش به وجود آورد از مقابله با این اندیشه ها نیز باز ماند."