Abstract:
پرسش اساسی که این مقاله به آن پاسخ م یدهد آن است که مبنا و راه و روش ارتباط فلسفه اسلامی و علوم انسانی چیست؟ در این مقاله تلاش می شود تا با نمایاندن مناسبات فلسفه اسلامی و علوم انسانی، برای تداوم روشمند فلسفه اسلامی در جهت نظریه پردازی در علوم انسانی راهی پیدا شود. برای نیل به مقصود، هر گام به صورت طبیعی از گام قبلی برمی آید. نوآوری اساسی مقاله بر اساس نظریه علامه طباطبائی درباره «فلسفه» شکل گرفته است. براساس نظریه علامه، مسئولیت اثبات وجود موضوع هر علم بر عهده فلسفه است. این در حالی است که از منظر مشهور اندیشمندان اسلامی، موضوع علم برای هویت بخشی هر علم، در مقایسه دو ملاک دیگر یعنی «روش» و «غایت» ملاک بهتری است. از منظر علامه طباطبائی و استاد شهید مطهری وظیه اساسی فلسفه، اثبات وجود موضوع هر علم و نیز تولید روش نظریه پردازی متناسب با موضوع آن علم است. مجموعه یافته های محصول اثبات وجود و نحوه وجود موضوع و نیز روش متناسب با آن، محتوای فلسفه علوم انسانی را می سازد. اگر فسفه علوم انسانی به نحو روشمندی از معارف اسلامی مرتبط استخراج شود، به رویکردی اسلامی در قلمرو فلسفه علوم انسانی و در نتیجه به نقطه آغازی برای نظریه پردازی دست خواهیم یافت.
Machine summary:
اين رويكرد نيز خود به دو رويكرد اساسى تقسيمپذير است: بر اساس يك رويكرد، منظور از اسلاميت عالم، موضوع و هدف علم به معناى «مطلوب و ايدئال اسلام» است؛ و بنابر رويكرد منظور اسلاميت «جوامع موجود اسلامى» است كه در اين صورت علم اسلامى در چارچوب مفهوم و ماهيت علم بومى بر آن است كه اسلام بهمنزله نظامى از ارزشها، باورها، عقايد، هنجارها، آداب، سنن و انباشت تجربه زيست مسلمانى، با ساختن بوم، فرهنگ و «جوامع فعلى اسلامى»، بر واقعيتِ موضوع، غايت و نظريهپرداز علوم انسانى اثرگذار بوده است، و به ميزان همين اثرگذارىها، ماهيت و واقعيت علم برآمده از اين جامعه و نيز فلسفه چنين علمى را ـ كه مسئوليتش كشف قواعد عام حاكم بر اين علم است ـ اسلامى مىسازد (رفيعى آتانى، 1390).
2. روششناسى حال پرسش مهم و اساسى آن است با توجه به تعاريف يادشده، با چه روش يا روشهايى مىتوان به فلسفه علوم انسانى با نگرشى اسلامى دست يافت؟ اين پژوهش بنا به دلايلى كه در ادامه مىآيد، رويكرد پيشينى را براى استخراج فلسفه علوم انسانى با نگرشى اسلامى مناسب مىداند كه با استفاده از دستاوردهاى اين مرحله، در حد معقول و ميسور كشف قواعد عام حاكم بر علوم انسانى اسلامى موجود (به صورت پسينى) نيز مقدور خواهد شد: 1.
نسبت فلسفه با علوم با توجه به اين مقدمات روشن مىشود كه پيش از شكلگيرى مجموعهاى از مفاهيم و گزارهها بر محور موضوع، پرسش مهمى كه بايد پاسخ داده شود آن است كه خود موضوع علم از كجا شناخته و تعيين مىشود؟ بنابراين لزوما بايد درباره ماهيت خود موضوع «شناختى» وجود داشته باشد؛ زيرا انسان نمىتواند در جستوجوى مجهول مطلق باشد.