Abstract:
با توجه به اهمیت چالش ها و مسائل مطرح در حوزه زنان در عرصه داخلی و بین المللی و تاثیر فراگیر آن در شئون فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد بشر، مطالعه و بررسی تحلیلی و تطبیقی جریان های زنان در غرب ضرورتی تردید ناپذیر است. به ویژه طی چند دهه اخیر با توجه به روند توسعه نظام هنجاری و سازوکارهای حمایتی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. جریان شناسی زنان در غرب عبارت است از شناخت مبانی نظری، چگونگی شکل گیری و شاخص های فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جریان های مدافع حقوق زنان در غرب که به اشکال مختلف نمود پیدا کرده و ازجمله در رویه برخی نهادهای حقوق بشری ملل متحد، کم و بیش قابل احراز است. اما رسالت جریان شناسی، شناخت و معرفی مولفه های ذکرشده، مقایسهوجوه اشتراک و افتراق جریان ها با یکدیگر است که در نهایت، به بررسی راهکارهای پیشنهادی منتهی خواهد شد.در این مقاله با محوریت مولفه یا شاخص هایی معین به بررسی تحلیلی تطبیقی جریان های زنان در غرب خواهیم پرداخت. سه مولفه یا شاخص که در رابطه با جریان شناسی زنان در غرب به آن توجه می شود، عبار ت اند از: رویکرد به خانواده و نقش زنان در آنکه امروز از آن به عنوان کلیشه های جنسیتی نیز یاد می شود؛ جایگاه آموزه های اخاقی و مذهبی که حقوق و آزادی های جنسی نزد جریان های مدافع زنان را در برمی گیرد و از جمله مباحثی مانند روابط نامشروع، روسپی گری، تمایات همجنس گرایانه و سقط جنین را شامل می شود. همچنین، کارکرد و قلمروی اختیارات دولت در حوزه مسائل زنان و خانواده از دیگر معیارهای مذکور است که به تبیین و تحلیل کیفیت مداخله دولت در روابط میان همسران و نیز در روابط والدین با کودک و یامواجهه با معضلاتی چون خشونت خانگی خواهد پرداخت.
Machine summary:
سه مؤلفه یا شاخص که در رابطه با جریانشناسی زنان در غرب به آن نوجه ميشود، عبارتاند از: رویکرد به خانواده و نقش زنان در آنکه امروز از آن بهعنوان کلیشههای جنسیتی نیز یاد میشود؛ جایگاه آموزههای اخلاقی و مذهبی که حقوق و آزادی های جنسی نزد جریانهای مدافع زنان را دربرمیگیرد و ازجمله مباحثی مانند روابط نامشروع، روسپیگری، تمایلات همجنسگرایانه و سقط جنین را شامل میشود.
مطالعه و بررسی راهبردها و سیاستهای برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه در رابطه با توازن میان اشتغال و خانواده که از آن بهعنوان سیاستهای خانوادهـاشتغال یاد میشود، متضمن برخی تعارضها یا چالشهایی است که احراز میشود؛ ازیک سو، دولت بر اهمیت جایگاه خانواده تأکید دارد تاجاییکه حتی از دولتی مانند فرانسه بهعنوان دولت «خانوادهگرا» یاد میکنند و خانواده بهمنزلة نهاد بنیادین در اجتماع همچنان مطرح است که البته این رویکرد در بيشتر موارد در تعارض با حقوق زنان تلقی میشود؛ ازسوی دیگر، آمار زنان و بهويژه مادران شاغل در برخی از کشورهای مزبور در مقایسه با دیگر کشورهای غربی مانند فرانسه بسیار بالا است که همین امر موجب شده تا از دولت بهعنوان دولت فمینیست یاد شود.
General Comment No. 4 (Adolescent Health and Development in the Context of the Convention on the Rights of the Child), UN Doc. CRC/GC//4.