Abstract:
جامعه شناسی تاریخی به شناخت بستر، زمینه و ساختار اجتماعی جامعه گذشته می انجامد که رفتارها و کنش های تاریخی در قالب آنها صورت می گرفته است. پس از وفات پیامبر (ص)، جانشینی ایشان و واقعه سقیفه بنی ساعده مهم ترین مسئله مطرح در جامعه اسلامی بود. افزون بر امام علی (ع)، شخصیت برجسته اهل بیت (ع)، گروه ها و خط های فکری دیگری مدعی دست یابی به خلافت بودند. آنان برای منفعل کردن علی (ع) در افکار عمومی، به تاکید بر زمینه های اختلاف در مرجعیت فکری جامعه و تقویت آنها پرداختند و از ابزارهایی همچون پیدایی فرق و مذاهب گوناگون، جعل حدیث و...، برای رسیدن به این هدف بهره گرفتند. این سنت در قرن های بعدی نیز دنبال و سازمان دهی و استوار شد.
این پژوهش پس از عرضه تعریفی درباره شبه جزیره عربی پیش از ظهور اسلام، به انگیزه نزدیک شدن به هدف پژوهش، به تبیین جامعه شناختی گروهی خواهد پرداخت که به سرعت شکل گرفت و حتی به رغم انتظار طراحانش، ناباورانه کامیاب شد و ساختاری تازه در هرم قدرت حکومت اسلامی بنیاد گذارد.
Machine summary:
این مقاله در بازخوانی و بازنمایی نوشتههای تاریخی و اجتماعی، به دنبال عرضه گزارش دقیق تاریخ آن روزگار یا ارزیابی میزان حقگویی و درستی گفتار هر یک از دو طرف دعوی قدرت نیست، بلکه به انگیزه بررسی و شناخت ماهیت و ترکیب روشها و دیدگاهها در زمینههای فرهنگی و نهادهای ناهمگون سیاسی ـ اجتماعی زمان پیامبر (ص) در الگوی گزینش رهبر و رئیس جامعه دینی، به پرسشهایی از این دست پاسخ خواهد گفت: جایگاه نظام اجتماعی، فکری و سیاسی عرب در جامعه صدر اسلام چگونه بود؟ شیوه و منش خاص رسول خدا (ص) تا چه اندازه بر انتخاب رهبر جامعه دینی تأثیر میگذارد؟ اندیشههای عربهای نخستین جامعه اسلامی تا چه اندازه در پیدایی ماجرای سقیفه بنیساعده نفوذ داشت؟ چرا اصحاب سقیفه بهرغم تدبیرهای پیامبر در شناساندن حضرت علی (ع) و تأکید بر شایستگی او برای جانشینی خود، بر انتخابی بودن جانشین رسول خدا (ص) تأکید کردند؟ چرا اجتماع سقیفه بدون حضور بنیهاشم و با شتاب برگزار شد و حضرت علی (ع) حتی در جایگاه داوطلب محتمل نیز به آن مجمع رقابت فراخوانده نشد؟ روش تحقیق این پژوهش به شیوه استقرایی، از نوع تحقیق کیفی 1 سامان گرفته است.
از همین روی، هیچ استنادی به قرآن و حتی روایتی از پیامبر که در آن چیزی دال بر کاربرد واژه «خلیفه» یا «خلافت» باشد، در ماجرای سقیفه در تاریخ ثبت نشده است و این خود دیدگاه آن تاریخپژوهانی را تأیید میکند که میگویند: واژگان خلافت و خلیفه پیش از اینکه در متن و اندیشه مذهبی بیاید، نزد عرف رواج داشت و آنان مفهوم لغویاش را به کار میبردند (Watt, p32).