Abstract:
دانش اصول وسیله ای برای استنباط احکام شرعی از مصادر آن است، کتاب¬های اصولی اهل سنت به دو شیوه تالیف شده؛ شیوه متکلمان و شیوه فقها. متکلمان قواعد اصولی را وضع کرده تا فقه براساس آن استخراج شود و فقیهان قواعد اصولی را از فقه استخراج کرده اند.گروهی شیوه دوم را در پیش گرفته اند و گروهی نیز هر دو شیوه را ترکیب و روش سومی را پی نهاده اند.
تفریع فروع بر اصول نیز دانش خاصی در کنار اصول است که فقها بدان اهتمام ورزیده اند، اصولیان شیعه نیز کتاب های اصولی را بر اساس شیوه متکلمان تالیف کرده اند.
Machine summary:
در تهیه این نوشتار، نخستین منبعی که بیشتر استفاده شده، مقدمة کتابهای علم اصول، خصوصا چاپ های جدید آن، می باشد که بعضی، مقدمه های ارزشمندی دربارة «مؤلف»، «کتاب»؛ بلکه گاهی، تاریخ علم اصول اهل سنت نیز دارد.
1 اگر در این کتاب به سه اثر امام محمد غزالی (505 هـ) در بارة علم اصول اشاره شده، در حال حاضر، هر سه تألیف آن(المستصفی، المنخول، صفوة اللالی من علم اصول الفقه) با چاپ های گوناگون در دسترس است که با مشاهده هر سه و مقدمه آن، سبک نگارش آن برای خواننده معلوم می شود.
پس از این دو منبع، می توان از کتابهای تاریخ فقه نیز بهره مند شد؛چون بیشتر اصولیان، فقیه نیز بوده اند؛ مثلا ابوحامد غزالی، خود، از فقهای برجستة شافعیه است که در فقه شافعی نیز، سه کتاب «البسیط»، «الوسیط» و «الوجیز» را نوشته است، یا ابواسحاق شیرازی، صاحب اللمع و التبصره در علم اصول در فقه، نیز در فقه شافعی دو کتاب «التنبیه» و «المهذب» فی فقه الامام الشافعی دارد.
فخر الدین رازی نیز این گونه است؛ یعنی در تفسیر و اصول، معروف است؛ اما در فقه به عنوان فقیه شافعی مطرح نشده است؛ یا قاضی القضاة عبدالجبار معتزلی، مثلا در کلام شهرت دارد و در اصول، دو کتاب «النهایه» و «العمد» او معروف است؛ اما در فقه، مانند سایرین نیست.
کتاب المختصر او در اصول، شروح و حواشی فراوانی دارد که از آن جمله، می توان به عنوان ذیل اشاره کرد: بیان المختصر شرح مختصر ابن حاجب، تألیف شمس الدین ابوالثناء محمود بن عبدالرحمن بن احمدالا اصفهانی (749 هـ)،که در دو جلد به چاپ رسیده است.