Abstract:
هلیه بسیطه قضیه ای است که محمول آن »وجود» است. از مسائل مهمی که در مورد این قضایا مطرح می شود این است که آیا اساسا می توان چنین قضایایی را پذیرفت؟ این نوشتار درصدد ارزیابی نظر ملاصدرا و کانت در مورد هلیات بسیطه است که نخست به بررسی نظرات هر کدام از این فیلسوفان به طور مجزا و سپس به تشابهات و تناظرات نظرات آنها و در پایان به ارزیابی نظر آنها خواهد پرداخت و به این نتیجه می رسد که نظرات ملاصدرا در خصوص هلیات بسیطه(یعنی1. ثبوت الشیء؛ 2. عارض ماهیت؛ 3. عکس الحمل؛ 4. تجرید همراه تخلیط) قابل تقلیل به دو راه حل (1. مبتنی بر اصالت ماهیت؛ 2. مبتنی بر اصالت وجود) است و از سوی دیگر نظر کانت این است که هلیات بسیطه تحلیلی و ترکیبی نیستند، بنابراین به انکار این قضایا پرداخت. این نوشتار بر آن است که با بیان دو راه حل ملاصدرا می توان از نتایج مشکل آفرین رویکرد کانت به مسئله هلیات بسیطه خارج شد.
Machine summary:
"نظر ملاصدرا در مورد هلیات بسیطه در ممکنات بر اساس اصالت وجود نیز در مورد واجب مطرح نمی شود؛ زیرا بر اساس این راه حل میان ماهیت و وجود عارضیت و معروضیتی نیست بلکه در تحلیل عقلی تقدم وتأخری قابل فرض است .
از نظر ملاصدرا، همان طور که بیان گردید، مفاد قضایای هلیة بسیطه بنابر اصالت ماهیت ، اصل ثبوت موضوع است ؛ اما این رأی در مورد هلیة بسیطه در واجب مطرح نمی شود، زیرا خداوند ماهیت به معنای «آنچه در جواب ماهو می آید» ندارد و داخل در هیچ مقوله ای نیست و جنس و فصل ندارد.
البته شایان ذکر است که مقالات دیگری نیز در مورد ایـن مـسئله وجـود دارد امـا ایـن جستار به یافتن انـسجام درونـی آراء ملاصـدرا پرداختـه و چهـار راه حـل مـذکور را بـه صورت دو راه حل یکی مبتنی بر اصالت ماهیت و دیگری مبتنی بر اصالت وجود طـرح و بررسی کرده و در پایان نشان داده است که راه حل هـای ملاصـدرا در ایـن خـصوص منحصرا در مورد ممکنات بوده و در مورد واجب مطرح نمی شود و در نهایت می تـوان با ارائه نظر ملاصدرا، اشکال دیدگاه کانت را بیان نمود.
Kant,Immanual,Critique of Pure Reason,Translated by Norman Kemp Smit, The Macmillan Press Ltd, London and Basingstoke."