Abstract:
این پژوهش با هدف طراحی مدلی - شامل متغیرهای ویژگیهای شخصیتی (سازگاری و وظیفهشناسی)، ادراک بیعدالتی، ادراک حمایت سازمانی و ناکامی- برای تبیین رفتارهای انحرافی در سازمانهای دولتی «بهشهر» انجام شد. بدین منظور ابتدا پرسشنامههای پژوهش تهیه و پس از اطمینان از پایایی و روایی محتوای آنها، در میان نمونه 269 نفری از کارکنان قلمرو مکانی پژوهش توزیع شد. برای بررسی مقدماتی روایی سازه سنجه از فن تجزیة مولفههای اصلی و بهمنظور اجتناب از تهدید واریانس روش مشترک، آزمون یک عاملی هارمن اجرا شد. برای بررسی فرضیهها، نخست با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، مدلهای اندازهگیری پژوهش در نرمافزار Amos Graphics برآورد و آزمون شدند؛ سپس از طریق روش رگرسیون چندگانه، دادهها به مدلهای معادلة ساختاری برازش شدند. نتایج پژوهش نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد، ادراک حمایت سازمانی بر ادراک بیعدالتی اثر منفی، ادراک بیعدالتی بر ناکامی و ناکامی بر رفتارهای انحرافی در سازمان اثر مثبت معنادار دارند؛ همچنین مشخص شد که ویژگیهای شخصیتی سازگاری و وظیفهشناسی در رفتارهای مزبور اثر منفی معناداری دارند. نتایج تاثیر ویژگیهای شخصیتی یادشده بر ادراک حمایت سازمانی و ادراک بیعدالتی را تایید نکرد.
Machine summary:
House et al ;١٩٩٦ ,Jackson &Hattrup )، ازجمله رفتارهـای انحرافـی، پیوند میان این متغیرها در تبیین رفتارهای یادشده کمتر مورد توجه مطالعات تجربی قـرار گرفتـه است (٢٠٠٥ ,Henle)؛ به علاوه ، اگرچه عوامل موقعیتی و شخصیتی در بروز رفتارهـای انحرافـی در سازمان تأثیر دارند، نباید نقش عوامل عاطفی را در این میان نادیده گرفت ( ,.
اگر در محیط کاری، کارکنان بر اساس برآیند ارزیابیهای خود از موقعیت ، ادراک بیعدالتی داشته باشند، احساس ناکامی میکنند (١٩٩٦ ,Tripp &Bies ) و هر لحظه انتظار بروز احساسات منفی، مثل خشم و در نتیجه رفتارهای انحرافی وجود دارد (٢٠١٠ ,Kantur).
Ambrose et al) مبادرت میورزند تا به صورت هدفمند حساب خود را با منبع بیعدالتی ادراکشده تسویه کنند (١٩٩٧ ,Folger &Skarlicki )؛ بنابراین ادراک بیعدالتی نقش مهمی در بروز رفتارهای انحرافی در سازمان دارد (٢٠٠٥ ,Henle؛ ١٩٩٩ ,.
در این راستا، پژوهش های مختلفی به بررسی اثر ادراک بیعدالتی در رفتارهای انحرافی در سازمان پرداخته اند (١٩٩٧ ,Folger &Skarlicki ؛ ١٩٩٩ ,.
این مدل در فرهنگ ها و سازمان های مختلف استفاده شده ؛ روایی قابل قبولی کسب کرده (١٩٩١ ,Mount &Barrick ) و در پژوهش های مختلفی برای بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و رفتارهای مختلف کارکنان در سازمان استفاده شده است ( De ١٩٩٩ ,Doddema-Winsemius &Raad ؛ ٢٠٠٢ ,Ilies &Judge ).
(1999), Justice constructs, negative affectivity, and employee deviance: A proposed Model and Empirical Test, Journal of Organizational Behavior, 20(7), 1073-1091.