Abstract:
همواره چیستی و ماهیت «اشراط الساعه» مورد بحث بوده و مفسران عمدتاً از طریق روایت به آن پرداختهاند. یکی از این موارد، خروج دابةالارض است که در آیه 82 سوره نمل، بهطور مجمل و مبهم از آن یاد شده است. در چیستی، چگونگی، موجودیت، فعل و قول دابةالارض، سخنان متفاوت و گاهی متناقض در تفاسیر دیده شده است. با بررسی تطبیقی تفاسیر میتوان آنها را به دو دسته اصلی تقسیم نمود که هفت دیدگاه از آنها متفرع میشود. دسته اول به ماهیت دابةالارض پرداخته و برای آن مصداقیابی نمودهاند که عمدتاً برخاسته از روایات است و دسته دیگر اصلاً به ماهیت آن نپرداختهاند. ازاینرو در این نوشتار با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، با واژهپژوهی در واژههای آیه مذکور و با کمک گرفتن از سیاق سوره نمل، سعی شده است چیستی و ماهیت دابةالارض توصیف گردد. برای این منظور، به بیان مختصری از دیدگاههای تفسیری پرداخته، سپس واژهپژوهی آیه مورد نظر ارائه شده و سرانجام، دیدگاه منتخب که یک تحلیل علمی است، بیان شده است. یافتهها حاکی از آن است با توجه به گستردگی روایات درباره اشراط الساعه که گاهی نیز متناقض هستند، ضرورت دارد با بهکارگیری واژهپژوهی و یافتن حوزه معنایی واژههای آیه، به تفسیر پرداخت تا فهم دقیقتری از کلام الهی بهدست آورد. دستاورد این روش، تقریب آرای تفسیری و وحدت نظر در بیان چیستی و چگونگی اشراط الساعه است.
The quiddity and nature of the portents of the Last Day (ashrāṭ al-sā‘a) has always been a topic of discussion and the interpreters have dealt with it mainly through traditions. One of the instances is the bringing out a Beast from the earth (dābbat al-‘arḍ)، which is mentioned briefly and ambiguously in verse 82 of Sūrat al-Naml. There are different and sometimes contradicting views in interpretations concerning the quiddity، quality، existence، action، and words of the Beast of the earth. With a comparative study of the interpretations، they can be divided into two main groups، from which seven subgroups are derived. The first group، which are mainly originated from traditions، have found referents for the Beast of the earth and the other group have not dealt with its nature. Thus، with the use of the descriptive-analytical method، delving into the words of the above verse، and with a brief explanation of the context of Sūrat al-Nam، it is tried in this paper to describe the quiddity and nature of the Beast of the earth. To this end، first، the exegetical viewpoints are briefly explained، then the word study of the verse in question is presented، and finally the selected viewpoint is stated، which is a scholarly analysis.
The findings suggest that، given the extensiveness of traditions about portents of the Last Day، some of which are also contradictory، it is necessary that by employing word study and finding the semantic field of the verse’s word، to undertake interpretation so as to get a more accurate understanding of Divine words. The achievement of this method is the approximation of exegetical opinions، unity of opinion، and the quiddity and quality of the portents of the Last Day.
Machine summary:
"یکی از این نشانهها، خروج دابةالارض است که بهطور اجمال در سوره نمل آمده و معلوم نیست که مراد از این کلمه و تسمیه چیست، چون میفرماید: ﴿وإذا وقع القول علیهم أخرجنا لهم دابة من الأرض تکلمهم أن الناس کانوا بآیاتنا لا یوقنون﴾ (نمل/82)؛ «و هنگامی که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند)، جنبندهای را از زمین برای آنها خارج میکنیم که با آنان تکلم میکند (و میگوید) که مردم به آیات ما ایمان نمیآوردند.
ازاینرو این نوشتار بر آن است فارغ از روایات و با بهرهگیری از روش واژهپژوهی و استمداد از سیاق سوره نمل، رویکردی دیگر به تفسیر آیه کریمه 82 سوره مزبور، بهویژه بیان حقیقت دابةالارض داشته باشد و با توجه به حوزه معنایی وسیع واژهها، تحلیلی علمی از چیستی دابةالارض ارائه نماید.
دیدگاه مفسران با بررسی سیر تطور در تفسیر این آیه از سدههای ابتدایی نگارش و تدوین جوامع تفسیری تا کنون، میتوان آرای تفسیری را به هفت دیدگاه کلی تقسیم نمود که بدین قرار است: دیدگاه نخست دابه، جنبنده (جساسه) یا حیوانی دارای کرک و پر است، چهار پا دارد و خروجش از چند نقطه توصیف شده و هنگام خروج، مردم از ترس فرار میکنند.
» همه موارد ذکر شده، بیان گر این است زمان وقوع، عصر ظهور باشد، چون در آن زمان کارآیی دارد و شاید در ادوار قبل از ظهور دلیلی برای ارائه آن وجود ندارد؛ زیرا دنیا به فسق و فجور برمیگردد و تنها در عصر ظهور است که این بازگشت رخ نمیدهد؛ «هو المهدی الذی یملأ الأرض عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما» (کلینی، 1/338)؛ «او مهدی است؛ کسی که زمین را از قسط و عدل پر میکند، بعد از اینکه از ظلم و جور پر شده است»."