نقد و بررسی: در جست و جوی مخاطب غایب روایت Introduction and review

"فصل چهارم یعنی«دندان»و فصل پنجم،با عنوان گنجیشک و فصل ششم‌ یعنی«بند کفش»هم همین وضعیت را دارد،یعنی هر یک حکایت مستقلی است در زمینه‌ای با حضور شخصیت‌های مشترک-خانواده راوی-در فصل هفتم که«نامه»نام‌ دارد،راوی ناگهان تغییر می‌کند و حسن برادر محسن راوی می‌شود و در روایت خود با نام‌ بردن از عناوین فصل‌های قبل که هر یک به رمزی خنده‌دار در خانواده تبدیل شده است، حکایت‌های مستقل را در دنیای داستان کتاب تثبیت می‌کند. ارتباط فصل‌های مختلف کتاب را کلمات و اصطلاحات«گذار»ممکن کرده است و گذر از موقعیتی به موقعیت دیگر را علی رغم تغییر راوی و مخاطب روایت،منطقی جلوه‌ داده است و کلمات«گذر»در این داستان کلماتی هستند که در فصل دوم و هم فصل‌ غیر ضروری اول به آنها اشاره شده است و هر یک از آنها بر پیشانی فصلی نشسته است."