Abstract:
ﺻﺪور، ﺑﻨﯿﺎد ﮐﻞ ﻧﻈﺎم ﻓﻠﺴﻔﯽ ﻓﻠﻮﻃﯿﻦ اﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮد اﯾﻦ و ﻋﻠﯽ رﻏﻢ اﯾﻨﮑﻪ ﻓﻠﻮﻃﯿﻦ ﻣﺘﻔﮑﺮی دﻗﯿﻖ اﺳﺖ، ﺗﺒﯿﯿﻦ او از ﺻﺪور آﻣﯿﺨﺘﻪ ﺑﻪ اﺳﺘﻌﺎرهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺳﺖ. ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺤﻘﻘﺎن ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻋﻠﺖ اﯾﻦ اﻣـﺮ، ﻏﻨـﺎی ﺳـﻨﺖ ﻓﻠﺴـﻔﯽ ﻓﻠﻮﻃﯿﻦ و ﺗﻼش او ﺑﺮای ﻫﻀﻢ و ﺟﺬب ﻓﻠﺴﻔﮥ ﮔﺬﺷﺘﮕﺎن، ﺧﺼﻮﺻﺎ ﻓﻠﺴﻔﮥ ارﺳﻄﻮ و ﭘﻮﺳﺎﯾﺪوﻧﯿﻮس اﺳﺖ. وﻟﯽ ﺑﻪ اﻋﺘﻘﺎد ﺑﺮﺧﯽ دﯾﮕﺮ، ﻓﻠﻮﻃﯿﻦ از ﻃﺮﯾﻖ اﺳﺘﻌﺎرهﻫﺎی ﺻﺪور، ﻗﺼﺪ دارد ﻧﻈﺮﯾﮥ ﺑﺪﯾﻌﯽ را ﺗﺒﯿﯿﻦ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮان آن را ﻧﻈﺮﯾﮥ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ دوﮔﺎﻧﻪ ﻧﺎﻣﯿﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس اﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﻪ، ﻫﺮ ﺷﯽء ﮐﺎﻣﻠﯽ، ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ دروﻧﯽ ﮐﻪ ﺟﻮﻫﺮ ﺣﻘﯿﻘﯽ آن را ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽدﻫﺪ، دارای ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ ﺑﺮوﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﭽﻮن ﺗﺼﻮﯾﺮی از آن ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﯽﺷﻮد. ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺑﺮوﻧـﯽ اﺣـﺪ، ﻋﻘﻠﯽ ﺑﺎﻟﻘﻮه و ﻧﺎﻣﺘﻌﯿﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﺑﺘﺪا ﮔﺴﺘﺎﺧﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ و از اﺣﺪ ﺟﺪا ﻣﯽﺷﻮد، اﻣـﺎ ﺳـﭙﺲ ﭘﺸـﯿﻤﺎن ﺑـﻪ ﺳـﻮی او ﺑﺎزﻣﯽﮔﺮدد و ﺑﺎ اﯾﻦ ﺑﺎزﮔﺸﺖ، ﻣﺘﻌﯿﻦ ﻣﯽﺷﻮد. در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﺑﻪ اراﺋﮥ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻣﻔﺼﻠﯽ از ﺗﺒﯿﯿﻦﻫﺎی اﺳﺘﻌﺎری و ﻏﯿـﺮ اﺳﺘﻌﺎری ﻓﻠﻮﻃﯿﻦ از ﻧﻈﺮﯾﮥ ﺻﺪور و ﻟﻮازم آن ﭘﺮداﺧﺘﻪاﯾﻢ.
Machine summary:
Knowledge 203 تبيين استعاري و غير استعاري فلوطين از صدور ٢٠٣ محمدرضا موحدي نجف آبادي، سيد محمد حکاک بايد ضرورتاً از خودش به چيزي ديگر نيز ببخشد، يا [در غير اين صورت] نيک نيک نخواهد بـود، و عقل عقل نخواهد بود، و نفس نفس نخواهد بود، مگر اينکه همراه با موجود زندة اصلي، نـوعي موجود زندة ثانوي ١ وجود داشته باشد که مادام که موجود اصلي زندهاست او نيز زندگيکند.
Armstrong 2008: 241 Knowledge 211 تبيين استعاري و غير استعاري فلوطين از صدور ٢١١ محمدرضا موحدي نجف آبادي، سيد محمد حکاک سادگي و به شيوهاي ارسطويي، «همان چيزي ميشود که ميانديشد»؛ زيرا احد صورتي نـدارد تـا به عقل ببخشد.
) از همين رو، عقل با بازگشت به سوي احد و شناخت تصوير او، نه تنها براي اولين بار تعقل ميکند و باعث کامل شدن فعليت خود به عنوان عقل ميشود، بلکه به عـلاوه صـور تمـامي معقـولات (= ايدههاي افلاطوني که متن هستي حقيقي را تشکيل ميدهند) را به دست ميآورد و بدين طريق ، هستي را نيز متعين ميکند.
Lloyd 1987: 159 Knowledge 213 تبيين استعاري و غير استعاري فلوطين از صدور ٢١٣ محمدرضا موحدي نجف آبادي، سيد محمد حکاک دائمي به سوي احد است .
همان، ج١: ص٤٤٧ Knowledge 215 تبيين استعاري و غير استعاري فلوطين از صدور ٢١٥ محمدرضا موحدي نجف آبادي، سيد محمد حکاک سازگاري ميل به جدايي از احد با ميل به بازگشت به سوي او بر اساس آنچه گفته شد، ميلي وجود دارد که ميخواهد از احد جدا شود؛ ميلي که غيريت و جدايي را ايجاد ميکند.