Abstract:
کییرکهگور با تکیه بر تفکر انفسی، توجه را از عالم خارج به فرد انسانی معطوف ساخت. او با تاکید بر فرد انسانی و احوالات مخصوص او، تعریفی جدید از انسان ارائه کرد و ادبیات جدیدی را وارد فلسفه ساخت و از آن پس، مفاهیمی نظیر اضطراب، نومیدی، تهوع و... به کلیدواژههای اساسی اگزیستانسیالیسم تبدیل شدند. در اندیشة ژان پل سارتر نیز توجه به این مسائل و اهتمام به آنها به اوج رسید. اضطراب از اولین احوالاتی است که فرد هستیدار با آن درگیر است. کییرکهگور دو رویکرد متفاوت به این مقوله دارد؛ یکی نگاه او در کتاب ترس و لرز است که در آنجا یقین ایمانی را عامل اصلی اضطراب میداند؛ یقینی که برگرفته از اعتماد به خداست. رویکرد دیگر او در کتاب مفهوم اضطراب مطرح میشود که او در آنجا، با نگاهی روانکاوانه، ریشه اضطراب را در گذشته گناهآلود فرد میجوید. سارتر نیز به مانند کییرکهگور تعریفی خاص از انسان ارائه میدهد و مهمترین خصوصیت او را انتخاب و آزادی میداند. از آنجاییکه انسان پیوسته در موضع انتخاب قرار میگیرد، با آیندهای نامعلوم مواجه است که همین مواجهه، بر اضطراب او میافزاید. در این مقاله، مفهوم اضطراب را که از مفاهیم اساسی اگزیستانسیالیسم است، از منظر کییرکهگور و سارتر بررسی میکنیم و به تاثیرپذیری سارتر از کییرکهگور در این زمینه و اشتراکات و افتراقات آنها میپردازیم
Machine summary:
می توان گفت : «این بصیرت بنیادی که بار نخست در آثار کی یرکه گور ظاهر شد و اوج خود را در آثار سارتر یافت در یک و در همان زمان ، آزادی را خصلت ذاتی انسان معرفی می کند و با این همه ، آن را خصلت منحصر به فرد انسان نمی داند.
هگل فیلسوفی است نظام ساز و این جمله را سرلوحه کار خود قرار داد که «معقول موجود، و موجود معقول است »، اما آنچه برای کی یرکه گور محوریت داشت ، فرد و وجود انسان بود؛ او معتقد بود عقل ، حجاب هستی است و توجه بیش از اندازٔە هگل ١.
»٢ کی یرکه گور نقطۀ اوج دیگری نیز برای اضطراب درنظر می گیرد و آن لحظۀ تفکر به مرگ است ، زیرا در این لحظه است که تمامی امکانات بشر با مانعی به نام مرگ برخورد می کند.
ویژگی اصلی وجود برای خود این است که در آن ، وجود بر ماهیت تقدم دارد؛ یعنی اینکه من هستم به چیزی که هستم تقدم دارد و این بدان معناست که ماهیت از پیش تعیین شده ای وجود ندارد و انسان درپی انتخاب هایش ساخته می شود.
ظرافت نظر سارتر زمانی مشخص می شود که می گوید گرچه انسان در این انتخاب تنهاست و انتخابی شخصی در پیش دارد، او با هر انتخابی که می کند دیگران را نیز درگیر می کند، زیرا در پس هر انتخابی توصیه ای همگانی نهفته است مبنی به اینکه هرکه در وضعیت ما قرار گرفت ، می تواند دست به انتخابی مشابه بزند.