Abstract:
مفهومشناسی موضوعات اخلاقی از مهمترین مراحل دینپژوهیِ متنمحور است. هدف این پژوهش، بررسی روش مفهومشناسیِ موضوعات اخلاقی و تطبیق آن بر موضوع حیا است. یافتههای پژوهش آن است که مراحل مفهومشناسی عبارت است از: 1. واژهپژوهی بهمعنی جمعآوری، بررسی و تحلیل دیدگاه لغتشناسان و متخصصان؛ 2. مفهومپژوهیِ دینی بهمعنی بررسی متون دینی و استخراج ویژگیهای مؤثر در تعریف؛ 3. استخراج تعریف بهمعنی مشخص کردن مؤلفههای اساسی تعریف و مناسبات آنها؛ 4. تحلیل و تبیین تعریف با بررسی ابعاد موضوعشناختی، هستیشناختی و انسانشناختی. برایناساس، حیا ترکیبی است از حرمت تمدیدشده، نظارت ادراکشده و خودمهارگری. نتیجه اینکه 1ـ مفهومشناسی به لغتشناسی منحصر نمیشود و 2ـ حرکت روشمند در مفهومشناسیِ موضوعات دینی، نیازمند ترویج روش و آموزش آن به پژوهشگران و دانشپژوهان حوزۀ دین است.
The semantics of ethical subjects is an important stage in textual religious studies. The present paper is a study on the semantics of ethical subjects and its application to the concept of modesty. The methodology is a descriptive-analytic one and of the kinds of library researches. Semantics has four stages: (1) the etymology, which means gathering, examining and analyzing the views of etymologist and specialists; (2) the religious semantics which means the examination of religious texts and deriving the important qualities of the words from them; (3) finding the definition, which means characterizing the important specifications of the definition and their relationships; and (4) analysis and explanation of the definition by examining the different ontological, humanistic and subject-related sides of the word. According to these principles, modesty is a combination of threatened veneration, perceived supervision and self-controlling. The result is that semantics does not restricted to etymology and methodic move in the semantics of religious subjects requires propagation and instruction of its method to researchers of the religious studies.
Machine summary:
مفهوم شناسي يکي از مهم ترين کارهاي لازم در دين پژوهي مـتن محـور اسـت ؛ زيـرا ۱) پيش ازآنکه دربارٔە هر موضوع ديني سخن به ميان آيد، لازم است تعريف دقيق آن را مشخص کنيم تا بدانيم بناست دربارٔە چه چيزي بحث کنيم ؛ ۲) فهم و تبيين دقيق بسـياري از گزاره هـا (اگر نگوييم همۀ آن ها)، متوقف بر فهم موضوعي است کـه گـزاره دربـارٔە آن اسـت .
براي شناخت هر مفهوم ديني، تعريف لغوي کفايت نميکنـد و بايد تعريف اصطلاحي را نيز به دست آورد؛ زيرا معمولا تعريف هاي مفاهيم دينـي، منطقـۀ مرکزي صفات را روشن و کمتر مرز آن را با ديگر صفات مشـخص کـرده انـد؛٣ بنـابراين بـا مطرح شده است .
چهارم اينکه دربارٔە نتيجه آن برخي تـرک کـردن و برخي جلوه هاي رفتاري مانند سر به زير افکندن را بيان کرده اند و برخـي چيـزي دراين بـاره نگفته اند (جدول شماره ۲)؛ بنابراين ، ازنظر اين گروه ، حيا صـفتي اسـت کـه هنگـام فعـل قبـيح ، به دليل ترس از سرزنش مردم يا مواجهه با نقصان يا حشمت طرف مقابل ، حالتي از گرفتگي، حصر و شکستگي رواني را براي انسان به وجود ميآورد.
فعل قبيح ، موضوع آن و بازداري ، کارکرد آن است ؛ بنابراين ، از ديدگاه لغت شناسان ، حيا يعني رقت وجهي که هنگام فعل قبـيح بـه دليل تـرس از سـرزنش مردم ، در فرد به وجود مي آيد و موجب انقباض رواني و ترک آن کار مي شود.