Abstract:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه ابعاد دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی با رفتارهای جامعهستیزانه دانشآموزان انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری همه دانشآموزان پایه سوم دوره متوسطه اول شهر کازرون در سال تحصیلی 95-1394 و نمونه پژوهش شامل 340 دانشآموز (186 دختر و 154 پسر)پایه سوم دوره متوسطه اول بود که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. دادهها با سیاهه دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987)، پرسشنامه ازخودبیگانگی روانی (قائمیفر، 1386) و فرم رفتار خرابکارانه (نیک اختر، 1378) گردآوری شدند و با نرم افزار آماری SPSS19 و با بهکارگیری روشهای آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون، آزمون T مستقل و تحلیل رگرسیون گامبهگام تحلیل شدند. نتایج آزمونT مستقل نشان داد که دو گروه پسران و دختران در میزان ارتکاب رفتارهای جامعهستیزانه، تفاوتی معنادار ندارند (05/ 0 < p). همچنین، از میان ازخودبیگانگی روانی تنها متغیر احساس انزوای اجتماعی و از میان مولفه های دلبستگی، متغیرهای ارتباط با پدر، اعتماد به مادر، ارتباط با مادر، بیگانگی از پدر و بیگانگی از همسال میتوانند رفتارهای جامعه ستیزانه نوجوانان را پیش بینی کنند (01/ 0 > p). مناسبات و ارتباطات سالم و اصولی والدین و همسالان و نهادهای گوناگون تربیتی با نوجوانان، نقشی تعیین کننده در کاهش رفتارهای جامعه ستیزانه دارد.
The present study sought to determine the relationship between dimensions of parent and peer attachment, psychological alienation, and anti-social behaviours among students. The research design was descriptive, correlational. The population of the study included ninth graders in Kazeroon in academic year 2015-2016. For the purpose of sampling, multi-stage cluster sampling method was utilized and 340 ninth graders (186 females and 154 males) were selected. The instruments included Inventory of Parent and Peer Attachment-Revised (IPPA-R) (Armsden & Greenberg, 1987), Psychological Alienation Questionnaire (Gha’emiFar, 2007) as well as Questionnaire of Vandalistic Behaviours (NikAkhtar, 1999). The collected data were analyzed by using descriptive and inferential statistics (Pearson correlation, independent samples t-test, and stepwise regression). Results of independent samples t-test revealed that there was no significant difference between girls and boys in antisocial behaviours (p<0.05). In addition, findings showed that social alienation (among dimensions of psychological alienation) and father-child relationship, trusting mother, mother-child relationship, and alienation from father and peers (among dimensions of attachment quality) could predict students’ anti-social behaviours (p<0.01). It can be concluded that establishing appropriate relations between students, parents, peers and educational institutes would considerably reduce adolescents’ anti-social behaviours.
Machine summary:
بین دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی در دانش آموزان با رفتارهای جامعه ستیزانه رابطه وجود دارد.
بحث و نتیجه گیری تعیین وجود رابطه میان مؤلفه های ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان با رفتارهای جامعه ستیزانه نوجوانان اولین فرضیه این پژوهش بود.
نتایج این پژوهش همچنین نشان داد که میان بیگانگی، به منزلۀ سومین مؤلفه کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان ، با رفتارهای جامعه ستیزانه رابطه مستقیم وجود دارد.
در تبیین این یافته باید گفت که هرچه دانش آموزان در ارتباط با چهره های دلبستگی احساس انزوای بیشتری کنند و در واقع از سوی والدین و همسالانشان مورد بیاعتنایی قرار گیرند، احتمال ارتکاب رفتارهای جامعه ستیزانه در آنها افزایش مییابد.
لذا پیشنهاد میشود مشاوران و خانواده درمانگران در مواجهه با دانش آموزان واجد رفتارهای جامعه ستیزانه ، ضمن اینکه به عنوان پایگاهی ایمن برای مراجعان خود عمل میکنند با بهره مندی از مدل این پژوهش ، به پیشینۀ روابط دورة تحول و شبکۀ ارتباطی کنونی مراجعان با والدین و همسالانشان نیز توجه کنند و فرد را در فضای روابط دلبستگیاش مورد کنکاش قرار دهند، چراکه با شناخت این زمینه ها می توان در سطوح مختلف مداخله کرد و زمینۀ ارتقای کیفیت دلبستگی آنان را فراهم نمود.
در مجموع یافته های این پژوهش نشان میدهد که عناصر ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان در رفتارهای جامعه ستیزانه نوجوانان صرف نظر از جنس مؤثرند.