Abstract:
مثل، جملهای مختصر و مشتمل بر تشبیه یا مضمون حکیمانه است که بین عموم مشهور شده، در محاورات ایشان به کار میرود و بازنمود افکار و عقاید، شیوة تفکر، صفات و روحیات پیشینیاناست. بیتردید حقایق دینی و مذهبی نیز در آینة ضربالمثلها بازتاب یافته است، اما از آنجا که مثلها ریشه در دانش عامه دارند، بازنمایی حقایق بهویژه آموزههای دینی، در بسیاری مواضع با واقع مطابقت نداشته و از طرفی موجب تحریف حقایق دینی گردیده و از سوی دیگر دامن ادب بلند پارسی را در بیان، آلوده ناصوابی نمودهاست. لذا شایسته مینمود ضوابطی به دست آوریم تا در مواجهه با مثلها و در موضع بازتاب حقایق دینی –بهویژه حوزة مربوط به اصناف انسانی مانند زنان و مردان که بیشتر مورد توجه و ابتلای مردم است- متوجه نواقص یا نواقض بیانی آنها بشویم. بدین جهت ضمن تقسیمبندی استقرایی مثلها، بدین نتیجه رسیدهایم که ضربالمثلهای فارسی در بازنمود آموزههای دینی در بسیاری موارد و به دلایل مختلف –از قبیل انگیزه مثل نگار و یا محدودیت در ساختار بیانی- در بازتاب آموزههای دینی موفق نبوده، بلکه موجب سوءبرداشتهایی گردیدهاند که ساحت دین از آن مفاهیم کاملاً مبرّا و به دور میباشد.
Proverb is a popular brief statement including a simile or a theme of wisdom used in public conversations and reflecting the thoughts and beliefs, ways of thinking, attributes and temperament of the people of the past. Undoubtedly, religious truths have also been reflected in proverbs; however, since proverbs originate in the knowledge of the public, representation of truth, and, especially, of religious teachings, do not often conform with reality, and cause distortion of religious facts on the one hand, and infect the domain of Persian literature on the other. Therefore, it seemed suitable to acquire some criteria to note the inadequacy and contradictions of proverbs in reflecting religious facts, especially in the most regarded field of human entities of men and women. After deductive division of proverbs, the researchers concluded that, for different reasons like motivation of the proverb maker or limitation in expressive structure, Persian proverbs have failed to reflect religious teachings in many cases, and have caused erroneous interpretations that do not originate from religion.
Machine summary:
٢-٣- بازتاب حقایق دینی در ضرب المثل ها: مثل هـا و همـین طـور تعبیرهـای مثلـی فارسی در بازنمود حقایق دینی یا هر موضوع دیگری از نظر ساختار منطقی بیان –همان طور که گفته شد- یا در قالب و شکل جملات اخباری است –حال به نحو قضیۀ حقیقیه یا قضـیۀ خارجیه - و یا جملات انشایی، حال در مقام تحلیـل محتـوایی ضـرب المثـل هـای دینـی –بـا محتوای اخلاقی، عقیدتی یا فقهی- بیتردید آموزه های مقبول باید معیار قرارگرفته و میـزان ارزشمندی و مطابقت با مثل را از نظر مفاد و معنای بازنمود شده تعیین نمود، بررسی در این زمینه ما را به اشکالی چند از نحوة شکل یابی مثل ها و تعابیر مثلی با محتـوای دینـی رهنمـون میشود: ٢-٣-١- برخی مثل ها و ضرب المثل ها با نظر به مورد و مصداقی خاص –که احیانـا گـزارة مرتبط با آن صادق است - و ریشه و خاستگاه از آن حکایت میکند، حکمی عـام یـا مطلـق –به اصطلاح اصولیها- را بـازنمود داده انـد، حـال آنکـه احیانـا در مـوارد و مصـادیق و یـا حالات دیگر صادق نیست ، به تعبیر منطقی، حکمی را در قالب و شکل یک «قضیۀ حقیقیـه » ارائه کرده اند، اما این حکم به نحو «قضیۀ خارجیه » صادق است ، مانند آنجا که آمده است : «زنان چون ناقصان عقل و دین اند چرا مردان ره آنها گزینند» «ناصر خسرو» (دهخدا، ١٣٣٩: ٩٢٦).