Abstract:
در حالی که اغلب منابع منتشر شده در مورد زیباییشناسی، وجه فلسفی آن را مورد توجه قرار داده، کدام زیباییشناسی به کار هنرمندان میآید؟ این سوال همچنان بلاپاسخ مانده است. فیلسوفان و هنرمندان، از دو منظر به زیباییشناسی توجه میکنند. برای فیلسوفان آثار هنری شواهد غیرمتقنی است که میتواند به لحاظ روانی و برای روشن شدن بحث نظریههای فلسفی را پشتیبانی کند. در حالی که نمونههای هنر برای هنرمند، الگویی است که با شناخت آنها میتواند پیشاپیش از نتیجه تولید اثر هنری خود با خبر شوند. این مشکل اگر چه جهانی است اما در ایران حال خاص خود را دارد.
زیباییشناسی در آموزش هنر ایران مظلوم واقع شده است. فیلسوفان ایرانی، گوهر زیباییشناسی را به خانه خود برده و ناتوان از تامین نیازهای هنرمندان همچنان مانع اصلی در الهامگیری روشمند هنرمندان از تجربه زیبا آفرینی تمدن بشریتند. در میان هزارها واحد درس در رشتههای مختلف هنر، جای خالی ارزیابی زیباشناسانه تاریخ هنر به روشنی پیداست؛ و معدود درسهایی که در دوره دکتری به آن میپردازند، به تسخیر فلاسفه درآمدهاند و بحثهای ثقیل آنها تاثیر چندانی بر فرآیند خلق آثار هنرمندان ندارد.
در سوی دیگر تحولات چند دهه آموزش هنر در ایران، علیالخصوص تلاشهایی که در دوره انقلاب فرهنگی دهه 60 و اخیرا در شورای تحول صورت گرفته، علیرغم آن که هویتمند کردن دروس و کاربردی کردن آنها در قبال مسایل بومی ایران را به عنوان هدفهای اصلی خود عنوان کردهاند، هیچ نگاه معنی داری به مقوله زیباییشناسی در هنر نینداخته است.
نقد هنر نیز در همه رشتهها، اگرچه باید قبل از هر معیار دیگری سراغ تحلیلهای زیباشناسانه برود، کمتر این صبغه را دارد. تحلیل مضمون، نقدهای سیاسی و جامعهشناسانه و پس از آنها کشف تاثیرپذیری از آثار هنرمندان دیگر بیشترین توجه منتقدان را به خود جلب میکند. در حالی که نقد هنری باید قبل از هر چیز ناظر به ارزیابی زیباشناسانه اثر باشد و ابعاد دیگر هنر در پرتو آن تفسیر شوند.
تقلید صورت، آفت دیگری است که در غیاب دانش زیباشناسی هنرمند بر اثر او وارد میشود. رشد رسانهها و امکان قرار گرفتن آنی در کانون خبرهای هر فعالیت هنری به سیلی میماند که هر ناظری که پای محکمی بر زمین نداشته باشد را با خود میبرد. شباهتهای روزافزون آثار هنری و سرقتهایی که خبر آنها دیگر عادی شده نتیجه جریان بی وقفه اطلاعات است که در جهان جاری است. آنچه که ملتها تحت عنوان هویت دنبال میکنند تا در سیل خانمان برانداز جهانی سازی قربانی نشوند، بدون لوازم ضروری آن به دست نمیآید. هویت، به منزله قواعدی که در تاریخ فرد و جامعه، هنرمند را پدید آورده، از لابلای مباحثی همچون زیباییشناسی است که شناخته میشود. هویت محصول گونهگونی رفتار انسانهاست در تعامل با محیط و تاریخ که کیستی آنها را میسازد. از جمله عناصر هویتساز، سلیقه آنها در مواجهه با صورت محیط است که فهم آن در عالم زیباییشناسی مستتر است. بدون شناخت چیستی و چرایی امر زیبا در نظر یک قوم نمیتوان انتظار تداوم هویت او را داشت. از این رو علیرغم تاکید و اصرار بسیار برای هدایت جریانات فرهنگی و هنری به سوی گزینههای هویتمند چیز زیادی حاصل نشده است.
نظام آموزشی هنر، در همه رشتهها، وظیفه دارد برای جلوگیری از هویتیابیهای تصادفی یا متاثر از رسانهها درسهای زیباییشناسی هنر (و نه فلسفه هنر) را تدوین و در سطوح مختلف به اجرا گذارد. یک تجربه از این تلاش در چارچوب درس دکتری معماری منظر دانشگاه تهران برنامهریزی و اجرا شد که 5 مقاله این ویژه نامه محصول آن است. تفاوت موضوعی و روشهای مطالعه در هر یک از 5 پژوهش انجام شده حاکی از گستردگی و عمق اثر زیباییشناسی در اقدامات مختلف هنری است. موضوع مقالهها عبارت است از سلیقه ساکنان بافت فرسوده در نوسازی نمای خانههایشان؛ زیباییشناسی منظر آسمان در ایران دوره سنت و جهان معاصر، تاثیر الگو در زیباشناسی پروژههای معماری منظر دانشگاه تهران، زیباییشناسی مداخلات مدیریت شهری در خیابان زند شیراز و زیبایی عناصر گیاهی در مینیاتورهای شاهنامه طهماسبی. دامنه مطالعات مذکور که 5 زمین متفاوت را در بر گرفته حاکی از ظرفیت عمیق مبحث زیباییشناسی برای انجام تحلیلها و ارزیابیهایی است که علاوه بر آموزش، به روند طراحی و مدیریت نیز کمکهای بسیاری میرساند. روش مطالعه آنها در سه گام اصلی تنظیم شده است : تشخیص مصادیق زیبا در هر موضوع، تحلیل چیستی زیبایی در هر کدام و استنتاج چرایی زیبایی در موضوعات مورد مطالعه. این روش میتواند اطلاعات مفیدی برای تولید یا مدیریت امر هنری را در اختیار قرار دهد.
Much has been documented on the philosophical aspect of aesthetics. However, it has not yet known which aspect of aesthetics is useful for artists. Philosophers and artists look at aesthetics from two different perspectives. For the philosophers, the works of art are unmistakable evidence supporting theories psychologically and shed light on their aspects. However, art samples serve as a model for the artists. If the artist learns about the model, he would be able to predict the outcome of his artwork. Though this issue has received a wide attention all around the world, it needs an urgent consideration in the Iranian context.
The underlying concern is that aesthetics has rarely been drawn upon to inform Iranian arts. The major problem is that Iranian philosophers have brought their influence to bear on aesthetics. Unfortunately, they have failed to meet the needs of artists and the artists to benefit from systematic inspiration in crafting human civilization. Among the thousands of courses in various fields of art, the aesthetic assessment of art history has been overlooked. Available subjects on aesthetics in the doctorate courses have been much influenced by philosophers’ thoughts. However, strong debates provided by philosophers have less contributed to the improvement of the works of artists. .
In addition, the changes in art education in Iran over decades including the attempts made by the cultural revolution of the 60s and by the transform council recently for enriching the lessons with concept of identity and emphasizing the practical aspects of the lesson for addressing the indigenous problems of Iran, have failed to have a meaningful look at the subject of aesthetics in art.
Although the critique of art in all disciplines first requires aesthetic analysis, rarely has this priority given to this criterion. Thematic analysis, political and sociological critique has attracted the attention of the critics more than the impact of artists’ work. However, art criticism should be preceded by an aesthetic assessment; the other dimensions of art should be interpreted in its light.
The imitation of the form is a pest which comes to damage the artworks in the absence of the artist’s aesthetic knowledge. Thanks to the fast growth of the media, anyone who is not well equipped with the aesthetic knowledge will be struck by devastating floods of the information about the art and artistic activities. The flow of information has grown plagiarism and resulted in the resemblance of artworks. The continuous flow of information has provided artists with opportunities to plagiarize. Developing a sense of identity as a strategy not to be the victim of the flood of globalization requires adequate preparations. Identity, the rules which are being shaped by the history of individuals and their society, create artists and its understanding requires the principles of aesthetics. Identity as the product of diversity in human behavior is developed through interaction with the environment and history. One of the identity element is the tastes of people about the face of the environment, which is understandable in the aesthetic world. Without understanding what a beautiful work is and why it is considered beautiful, nations would face difficulty maintaining their identities. Therefore, despite much endeavor and emphasis on developing cultural and artistic based on the identity, considerable success has not been made.
The art education system in all disciplines is required to develop syllabus on the aesthetics of art (and not the philosophy of art) in order to prevent the identities shaped accidentally or under the influence of Medias. An example of such attempts which was made over the Ph.D. course in Landscape Architecture at Tehran University is extensive reach on the aesthetics of art. The attempts have resulted in five articles included in the special issue of this journal. Different topics and research methods in each of the five studies indicate the extent and depth of the effect of aesthetics on various artistic works.
The topics of the article are: Preferences for renovating residential facades among the residents of worn out textures; Aesthetics of the landscape of sky in Iran in the traditional era and the contemporary world; Effect of the models on the Aesthetics of the landscape architectural projects of the University of Tehran; Aesthetics of urban management interventions on Zand street in Shiraz and Plant Aesthetics in Baysunqur’s Shahnameh. The scope of these studies shows the great potential of Aesthetics for analysis and evaluations of artworks. Such analysis not only can be used in training but also in designing and management process. The method of analysis was developed as follows: identifying beautiful examples in each study, analyzing what work is beautiful and making the inference about why it is considered beautiful. This method can provide useful information for the production or management of the arts.