Abstract:
«شعر حرکت» از جریانهای مهم شعری دو دهه اخیر ایران است که در نیمه نخست دهه هفتاد با انتشار مقاله «حرکت و شعر» توسط «ابوالفضل پاشا» به جامعه ادبی ایران معرفی شد و سالها بعد با انتشار کتابی با همین عنوان، موردتوجه اهالی ادبیات قرار گرفت. این جریان، بهعنوان زیرمجموعه شعر دهه هفتاد، علاوه بر ویژگیهای عمومی جریانهای این دهه، دارای دو ویژگی «عدم استقلال معنایی هر یک از بندهای شعر – بهتنهایی -» و «استحاله» است که «شعر حرکت» را از دیگر جریانهای شعری متمایز میکند.
«استحاله واحدهای سازنده شعر» از ویژگیهای درونی «شعر حرکت» است و چنان اهمیتی دارد که شعر بی استحاله از زمره شعر حرکت خارج است. نگارنده بر اساس مطالعه نمونههای شعر حرکت، به الگوهای متعدد در باب استحاله رسیده که برای نخستین بار در این مقاله آنها را نامگذاری و ارائه کرده است.نیز «لولا گذاری» را که نقشی مهم در ایجاد استحاله دارد، با ارائه نمونه، تبیین نموده است.
Machine summary:
روش کار چنین بوده که ابتدا نگارنده تمام اشعار منتسب به جریان شعر حرکت را از اصلیترین مأخذ این جریان، یعنی از ابوالفضل پاشا تهیه کرده است؛ از اولین اشعار (برگرفته از کتابهای چاپشده در سالهای ابتدایی دههی هفتاد) تا تازهترین اشعار چاپشده تا لحظهی کنونی (اردیبهشت 1395) بهدقت بررسی شده و دستهبندی ارائهشده بر اساس «تمام اشعار حرکت» تا زمان کنونی است.
شعر حرکت بدون لولا یا میانجی از استحاله تهی خواهد بود؛ چراکه در صورت فقدان لولا، فاصلهی زمانی و مکانی از شعر گرفتهشده و استحاله تبدیل به «تغییر ناگهانی» میشود؛ مثلا به شعر زیر که در آن تغییر رخ داده اما استحالهی شعری ندارد، دقت شود: دو حبه انگور به هم اندیشیدند شراب شدند» (صفدری، 1379: 27) در این شعر که اتفاقا استحالهای فیزیکی را در خود گنجانده است، حبهی انگور به شراب تبدیل شده است؛ اما استحالهی شعری در آن دیده نمیشود و تنها یک جابهجایی و تغییر ناگهانی عناصر رخ داده است.
پسااستحاله هم شامل بند زیر است: حالا آهویی که نمیترسید/ ببری که تنهاییست/ شاعری ست/ پیر و بیتفنگ که میترسد!» در قسمت پسااستحاله، مشاهده میشود که عناصر آهو و ببر و تنهایی به شاعری پیر و بیتفنگ استحاله شده است و شکل آن بهصورت زیر در میآید: (رجوع شود به تصویر صفحه) بین دو قسمت پیشااستحاله و پسااستحاله عباراتی وجود دارد که در حکم میانجی و لولا هستند.
عبارت به خاک افتادن که هم به معنای به خاک افتادن پیراهن و هم به خاک افتادن پرنده است، نقش لولا را در این شعر بازی میکند و در تبدیل عناصر شعری به هم و رخداد استحاله مؤثر واقع شده است.