Abstract:
تحولات حاصل از موج چهارم بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاء منافع بسیاری از
بازیگران فعال در این منطقه را تحت قرار داد. بیش از همه» این تحولات منافع ایالاتمتحده را تهدید
کرد. در این پژوهش در ابتدا به بررسی منافع ایالاتمتحده در منطقه خاورمیانه پرداخته و سپس آثار و
تبعات بیداری اسلامی بر این منافع مورد کنکاش قرار میگیرد. کشور یمن به دلیل ماهیت شیعی اغلب
معترضان فعال در این خیزش و اهمیت بالای ژئوپلیتیکی مورد توجه و تقابل ایران و آمریکا بوده است و
قیام مردم در این کشورء تحولات گستردهای را در منطقه به دنبال داشته است. این کشور به عنوان مطالعات
موردی پژوهش انتخاب شده و بنابراین» این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که «سیاست
خارجی ایالاتمتحده در قبال تحولات بیداری اسلامی در یمن چه الگو و روندی داشته است». نتیجه این
پژوهش نشان میدهد که اوباماء با استفاده از منطق عملگرای خود به دنبال مدیریت بیداری اسلامی از دو
طریق نرمافزارگرایی و سختافزارگرایی بوده است. اوباما در یمن سیاستهای متفاوت و گاهی متناقضی
را متناسب با شرایط در پیش گرفت. در ابتدا ضمن حمایت از عبدالله صالح ، حاکم تمامیتخواه یمن و
مستقر کردن نیروهای نظامی در این کشور» سعی در سرکوب این قیام داشت و سپس با مذاکرات سیاسی
تلاش کرد جایگزینی نزدیک به خود برای صالح انتخاب کند و پس از عدم موفقیت در این قضیه» از جنگی
نیابتی بهوسیله عربستان برای مدیریت بیداری اسلامی در یمن استفاده کرد.
Machine summary:
"حمایت از متحدان و افزایش امنیت و ثبات در این کشورها از سوی دیگر یمن مرزهای گستردهای با عربستان، یکی از نزدیکترین متحدان آمریکا در منطقه و غنیترین کشور نفتی جهان، دارد و لذا هرگونه تحولات در یمن، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر عربستان سعودی تأثیرگذار خواهد بود و حتی در سطوحی میتواند برای این کشور مشکلات جدی ایجاد کند.
منصور هادی، رئیسجمهور مستعفی و فراری یمن که با مذاکرات گسترده سفارت آمریکا در یمن و حمایت عربستان پس از کنار رفتن عبدالله صالح، به روی کار آمد، در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۶ و در سخنرانی خود در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در همین راستا ضمن محکوم کردن اقدامات انصارالله، ایران را به ایجاد بیثباتی در منطقه محکوم کرد و گفت: «ما به تمام جهان بهصراحت اعلام میکنیم که فرقهگرایی و تروریسم در منطقه توسط ایران حمایت میشود که خود باعث ایجاد تروریسمی دیگر برای مقابله با آن خواهد شد.
آمریکا منافع خود در یمن را در قالبهای متفاوتی از قبیل حمایت از حاکم تمامیتخواه یمن یعنی علیعبدالله صالح در ابتدای کار، جهتدهی انتخابات در این کشور پس قیام گسترده مردم یمن و به روی کار آمدن مهره نزدیک به این کشور و عربستان سعودی یعنی منصور هادی و درنهایت حمایت از یک حمله نظامی نیابتی به وسیله ائتلاف به رهبری عربستان و سرکوب قیام مردمی یمن از سوی نهادهای بینالمللی دید تا ضمن به دست آوردن کنترل بر این کشور مانع از به قدرت رسیدن یک جنبش شیعی ضدآمریکایی و نزدیک به جمهوری اسلامی ایران، یعنی انصارالله یمن شود."