Abstract:
«وصف» بهمثابة ابزار پردازش سخن و بهترین وسیلة تصویر هنری، زمینهساز بسیاری از آرایههای ادبی مانند تشبیه، مجاز و استعاره است. در آفرینش اغراض ادبی ازجمله: مدح، رثاء و غزل نقشآفرین بوده است و در نقد و تحلیلهای صرفی، نحوی و بلاغی متون مدّنظر قرار میگیرد. علاوهبراین بسامد تعابیر وصفی در آیات شریفة قرآن سبب برخی پژوهشهای قرآنی شده است. در این جستار به شیوة توصیفیتحلیلی نمونههایی از این تعبیرها در آیات شریفة قرآن واکاوی و معلوم شد که وصفهای قرآن مجید علاوه بر نقش بلاغی خود یکی از ابزارهای سخن وحی برای اقناع مخاطبان است. این وصفها در قالب تصویرهای دیداری یا شنیداری و از نوع متقابل و متنوع آن به رسایی سخن کمک کرده است. وصفهای قرآن با «محسوسساختن امور معنوی و غیبی» آنها را به ذهن مخاطب نزدیک ساخته و در اقناع وی ایفای نقش کرده است. اقناعی که سرانجامش با هدف غایی قرآن یعنی هدایت مردم سازواری دارد.
“Descriptive” as a means of processing speech as well as the best means of artistic picture, makes ground for most figurative speeches such as similie, synecdoche, and metaphor. In creating literary goals such as eulogy and ode, it plays a role and is paid attention to in morphological, syntactic and rhetoric criticism. Moreover, the frequency of descriptive interpretations in the Holy signs of Quran is the trigger of some Koranic studies. In this study, some of these interpretations have been analyzed, identifying that Koranic descriptions are one of the means of revelation to persuade addressees. Such descriptions have helped the clarity of speech in the form of audio-visual pictures. Koranic descriptions make abstract and spiritual items so that they can become tangible by the addressees, playing a role in persuading them. Such a convince results in guiding people, the ultimate goal of Quran.
Machine summary:
"پیشینۀ پژوهش از جمله پژوهشهای صورتگرفته در حوزۀ معانی شعاعی و ساختارهای مختلف زبانی و غیرزبانی به نمونههای زیر اشاره میشود: محمد یونس علی در کتاب «المعنی وظلال المعنی» کاربردشناسی میان علمای پیشین عرب و زبانشناسان جدید را مقایسه کرده و تقسیمات معنایی مانند معنای مرکزی و شعاعی و نیز مبحث قرینهها در نحو را بیان کرده است.
درحقیقت ساختار آوایی موجود در واجهای «صرصر» که تلفیقی از حرف انفجاری (صاد) و حرف تکریری (راء) است، بر بار عاطفی کلام در این بافت میافزاید؛ زیرا هلاکت قوم عاد در اثر این باد بسیار توفنده، گویای سایهگستراندن عذاب الهی و تصویرگر صحنههای دهشتناک و خفقانآور است (حسان، 1413، ص355) که با ضربآهنگهای شدید ساختار زبانی متن سازگار میشود و بدین امر مهم اشاره دارد که موسیقی برخاسته از تکرار در گسترة واج، واژه و جمله امری تصادفی نبوده است؛ بلکه در زیر و بم واژه معانی شعاعی افزون بر معانی مرکزی جلوهگری میکند و در پی این تجلی زیباییهای ساختاری و معنایی متن قرآن برجسته میشود.
گـاه این آرایش بـا تقدیم و تأخیرهای خاصی همراه است که کدگشایی بافت نحوی آن از معانی جدیدی پرده برمیدارد، چنانچه خداوند بلندمرتبه در توصیف روز قیامت میفرماید: (یوم یفر المرء من أخیه* وأمه وأبیه* وصاحبته وبنیه) (عبس:34-36) در آیۀ فوق آرایش واژگانی در میان معطوفات موجود دیده میشود که به ترتیب از واژۀ «أخیه» آغاز شده و تا «بنیه» ادامه دارد."