Abstract:
گردابها جایگاههایی بودند در پهنههای دریا که کشتی گرد آن به چرخش در میآمد و سرانجام در کام آن فرو میرفت. اهمیت این جایگاهها به اندازهای بود که علاوه بر بیشتر جغرافینگاران که دربارة آنها مطالبی نوشتهاند، رسّامان نقشههای جغرافیایی نیز در بیشتر نقشههای ناحیهای به رسم جایگاه آن پرداختهاند تا کشتیبانان را از افتادن در آنها پرهیز دهند. یکی از شناختهشدهترین گردابها جایگاه فم الاسد یا کام شیر در خلیج فارس است. منظور از کام شیر یا دهان شیر، که به فراوانی در نوشتههای و سرودههای قدیم به کار رفته، گاه همین فم الاسد است. چنین مینماید که تا کنون دریافت روشنی از «کام شیر» در معنای جایگاه یک گرداب ترسناک نموده نشده، بلکه بیشتر به معنای ظاهری آن، یعنی دهان شیر جنگل، بسنده شده است. شناخت درست و بجای این واژهها میتواند تفسیر ما را از نوشتهها، سرودهها و نقشههایی که به این جایگاهها پرداختهاند دگرگون کند. این نوشته به شرح نام این جایگاه و گونههای دیگر جایگاههای گردابی، که در نوشتههای قدیم پرکاربردترند، پرداخته، پیشینۀ هر یک از این کلمات را واکاوی کرده و نمونههایی از آن را نشان داده است.
Machine summary:
گرداب های دریایی و جایگاه های آن در نوشته های قرون گذشته محمد حسن رازنهان دانشیار تاریخ دانشگاه خوارزمی تهران مهران رضایی دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه تهران محمد حسین سلیمانی دانشجوی دکتری دانشگاه خوارزمی چکیده گرداب ها جایگاه هایی بودند در پهنه های دریا که کشتی گرد آن به چرخش در میآمد و سرانجام در کام آن فرو میرفت .
جایگاه فم الاسد در بحر فارس مسالک و ممالک اصطخری، بنیاد گوته آلمان چنین مینماید که نقشه نگاران و رسامان نسخه های جغرافیایی فم الاسد را با رنگ های طیف آبی رسم میکرده اند، زیرا رنگ آبی نشانگر آب و وجود یک دایره خالی و بیرنگ بنام فم الاسد در این نقشه ها نشان از گردابی در میان آب و نه کرانه ای در خشکی بوده است (شکل ١).
شاهد دیگر از خریده العجایب و فریده الغرایب است که داستان گرفتاری و سپس رهایی یک کشتی بازرگانی را از «دردور صغیر» (شکل ٢) دریای پارس روایت کرده است (ابن وردی، ١٤٢٨ق : ٢٢٧-٢٢٨؛ در برخی از نسخه های این کتاب ، شاید بنا به گویش کاتب ، «ذرذور الصغیر» نگاشته شده است ؛ رک شکل ٢ و ٣).
نزهه القلوب ، که در واپسین سال های سده هشتم هجری نوشته شده ، در رستۀ فرجامین نوشته هایی است که از این گرداب ها یاد نموده و نه تنها این دو را یکی دانسته که از گرداب های زیاد دیگری در دریای پارس یاد کرده که همه بدین دو نام خوانده میشده اند: «و در این بحر گرداب هاست که آن را فم الاسد خوانند و دردور نیز گویند.