Abstract:
شاید بیراه نباشد اگر گفتهشود که تولد مصر جدید همراه با ایجاد ارتش به سبک جدید و به تقلید از ارتشهای مدرن اروپایی بودهاست؛ بنابراین، در خوانش بسیاری از تحولات و فرایندهای سیاسی و رویدادهای نظامی، امنیتی و سیاسی و حتی اقتصادی این کشور پس از استقلال رسمی، ارتش بهگونهای بیبدیل و منحصربهفرد نقشداشتهاست. ارتش مصر دو بار مسیر تاریخ سیاسی این کشور را تغییردادهاست؛ بار نخست، دخالت ارتش به انقلاب سال ۱۹۵۲ و سرنگونی ملک فاروق، پادشاه این کشور انجامید و بار دوم در روز سوم ژوئیه ۲۰۱۳، یعنی 61 سال بعد، به سقوط دولت محمد مرسی ختمشد.
نوشتار حاضر تلاشدارد با بهرهگیری از روش تحلیلی- تاریخی، چرایی این مهم را واکاویکند. نتایج تحقیق نشانمیدهند که با توجه به نقش تاریخی- سیاسی ارتش مصر در فرایند دولت – ملتسازی در این کشور و اینکه همه رهبران مصر بهاستثنای محمد مرسی، پیشینه نظامی داشتهاند، میتوان مدعی شد که در مصر بهاستثنای دوران کوتاه مرسی، همواره حکومت نظامیان، حاکم بودهاست؛ بااینحال، موفقیت ارتش مصر در تأمین ثبات و آرامش در دوره پس از کودتا و جایگاه آینده آن در صحنه سیاسی، تاحد زیادی به نحوه تعامل آن با گروههای فعال در صحنه داخلی مصر ازجمله اخوانالمسلمین و چگونگی برقراری توازن در روابط با قدرتهای خارجی بستگیخواهدداشت.
The Egyptian army has changed the course of this country's political history two times. First, military intervention led to the 1952 revolution and the overthrow of King Farouk, who was the king of this country; again, in July 3rd i.e. sixty-one years later it led to the fall of Mohamed Morsi. This paper seeks to explore the cause of this major event by using historical-analytic method. The results suggest that considering the historical-political role of the Egyptian army in the process of state formation and nation building in the country and that all leaders of Egypt except Mohamed Morsi have had military backgrounds, it can be said that stratocracy has always been ruled in Egypt except for Morci's short era. Yet, the Egyptian army's success in providing stability and peace in the period after the coup against Morsi and its future position in the political arena will largely depend on the way they interact with activists in the Egypt's internal scene such as the Muslim Brotherhood and the way they balance their relations with external powers.
Machine summary:
نتایج تحقیق نشانمیدهند که با توجه به نقش تاریخی- سیاسی ارتش مصر در فرایند دولت – ملتسازی در این کشور و اینکه همه رهبران مصر بهاستثنای محمد مرسی، پیشینه نظامی داشتهاند، میتوان مدعی شد که در مصر بهاستثنای دوران کوتاه مرسی، همواره حکومت نظامیان، حاکم بودهاست؛ بااینحال، موفقیت ارتش مصر در تأمین ثبات و آرامش در دوره پس از کودتا و جایگاه آینده آن در صحنه سیاسی، تاحد زیادی به نحوه تعامل آن با گروههای فعال در صحنه داخلی مصر ازجمله اخوانالمسلمین و چگونگی برقراری توازن در روابط با قدرتهای خارجی بستگیخواهدداشت .
روند کند نوسازی که ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کهن، مانعی عمده در مسیر آن بهویژه ازطرف بخشهای نوگرایی جامعه دیدهمیشود، باعث شدهبود که بخشی از جامعه با سوءظن به آنها نگریسته، آن را عامل عقبماندگی تلقیکنند؛ ازاینرو از نیروهای تحولخواهی حمایتمیکردند که هم برای زدودن آنها تواناییداشتهباشند و هم به انجام این تغییرها اراده و تمایلداشتهباشند؛ درواقع به دلیل مدرنبودن نهاد و سازمان ارتش و تمایلهای گسترده در میان نظامیان برای ایجاد این تغییرها، آنها توانستند خود را در افکار عمومی بهعنوان نیروی نوساز و نوگرا و قایل به پیشرفت نشانداده، حمایت بخشی از مردم را برای انجام تغییرهای موردنظر با خود همراهکنند؛ همین مسئله آنها را به دخالت در فرایند نوسازی و سیاست، ترغیب و زمینه حضور آنها را در سیاست مهیامیکرد؛ بدینترتیب در بیشتر کشورهای خاورمیانه، تولد دولت - ملت همزاد با تولد ارتش و نظامیان بود و آنها خود، بخشی عمده از فرایند دولتسازی بودند؛ همین مسئله آنها را به قدرت و سیاست واردکرد؛ امری که نزدیک به یک سده است، هنوز بهطورجدی در کنار تحولات سیاسی و اجتماعی دیدهمیشود (Rubin,2001:pp 47-50).