Abstract:
اتهام بددینی و الحاد یکی از عوامل مهاجرت شاعران به هندوستان در عصر صفویه بوده است.
با نظر به مخالفت با اهل تسنن و سرکوب صوفیه در مقام مخالفان عقیدتی، انتظار می رود که
در دوره صفویه، اتهام بددینی بر اساس مخالفت با این دو گروه مطرح شده باشد؛ اما برخلاف
شاعران خوانده شده، اتهام » برخی « این انتظار، آنچه با تاکید و به صراحت بیشتر، بددینی
نقطوی آنهاست. این مقاله با مراجعه به منابع مختلف عصر صفویه علتهای صراحت این اتهام
و تاکید بر آن را تبیین کرده است. طبق بررسیها، برخلاف دیگر مخالفان عقیدتی و اهل تصوف
که بعد از سرکوب اولیه در آن دوره، سعی در اختفای خود داشتند، نقطویه به دو دلیل اساسی
در معرض اتهام قرار گرفته است؛ در واقع آنها از یک سو با اظهار لجوجانه عقاید کفرآمیز و
مخصوصا تحریف برخی اصول تشیع و از سوی دیگر با ابراز داعیه های سیاسی، حکام مقتدر
صفوی و نهادهای دینی قدرتمند آن روزگار را بشدت علیه خود برانگیخته اند. این انگیختگی،
که ضروت سرکوب نقطویان و ذکر کراهت عقاید آنها را به هر وسیلهای مطرح ساخته در
نهایت باعث تصریح و تاکید بیشتر بر اتهام نقطوی معتقدان و مظنونان، از جمله برخی شاعران
شده است.
Machine summary:
(1369 اتهام «نقطوی» و جایگاه آن در میان دیگر اتهامات بنا بر آنچه از وجود دو عامل مهم اتهام بددینی و الحاد، ذکر شد، طبعا انتظار این است که تعداد ادیبان و شاعرانی که به دلیل این دو اتهام به هند مهاجرت کرده اند، چشمگیر باشد؛ به عبارت دیگر از یک سو بر اساس گسترة تصوف و تسنن در ایران و از سوی دیگر با وجود مبارزة مستمر علیه آنها در بخشی از این دوره ، وجود تعداد جالب توجهی از شاعران متهم به تسنن و تصوف در میان مهاجران متوقع است ؛ اما برخلاف این انتظار در منابع در ذکر دلایل مهاجرت شاعران به هند به نقش مخالفت با عقاید جاری و صوفیستیزی گسترده در مهاجرت ها تصریح جالب توجهی نشده است ؛ با وجود این ، اشاره نکردن به نقش عامل «اتهام کفر و بددینی» به عنوان یکی از عوامل مهاجرت شاعران به هند به هیج وجه به معنای عدم تأثیریگذاری این عامل در جلای وطن شاعران نیست ؛ زیرا «در تواریخ و تذکره ها سبب مهاجرت بسیاری از شعرا به هند، رنجش یا بیم ایشان از شاهان صفوی گفته شده است .
ک. اصفهانی، ١٣٦٨: ٩٠٢ و ترکمان ، ١٣٨٢: ٤٧٣/٢)، از سر همسویی مورخان آن عصر با جریان حاکم است و این سخن که «آن طایفه به مذهب حکما عالم را قدیم شمرده اند، اصلا اعتقاد به حشر و اجساد قیامت ندارند، مکافات حسن و قبح اعمال را در عافیت و مذلت دنیا قرار داده ، بهشت و دوزخ ، همان را م شمارند» (ترکمان ، ١٣٨٢: ٤٧٦/٢)، ناشی از قرائتی خصمانه از آیین آنهاست ، اما باید توجه کرد بنا بر محتوای منابع تحقیقی و مندرجات مراجع مرتبط با آیین نقطوی، آموزه ها و عقاید ایشان آشکارا با تعالیم و باورهای اسلامی ناهمخوان است و گفتار و قضاوت تاریخ نویسان رسمی عصر صفوی تا حد بسیاری با واقعیت عقاید آنها مطابقت دارد.