Abstract:
«پویاییهای خطمشی عمومی؛ نظریه و شواهد» به شرح دیدگاه «روایتهای ساختار یافته» به پویاییهای خطمشی میپردازد. ایده پویاییهای خطمشی عمومی جدید نیست، پیشتر با عنوانهای رز(1976)، هریسون(1990)، بامگارتنر و جونز (2002) اعلان شده است. باوجوداین، فهم روشنگرانه از تحلیل پویا در ادبیات تئوری خطمشی بدون بررسی باقیمانده است. مسئله این است که خطمشی عمومی بستگی به تصمیمات انسانی دارد. تمام تصمیمات در بافت زمانی اخذ میشوند؛ آنها به ناچار تحت تاثیر میراث گذشته و عدم اطمینان به آینده هستند. درون سیستم خطمشی، عناصری وجود دارند که به مسیر وابسته هستند و ممکن است برخی از عناصر نیز وابسته نباشند. ضمن اینکه ممکن است رابطهای میان این فرایندهای متعدد در سرعتهای متفاوت باشد. یک روایت ساختاریافته خطمشی باید نهادها، ساختارها و فرایندهایی را مشخص کند که در یک موقعیت بخصوص تاریخی قرارگرفتهاند. احتمالات و محدودیتهایی را که این ساختارها برای عاملان در آن موقعیتها خلق میکنند، شناسایی کرده و توضیحاتی از پیامدهای عناصر علّی این ساختارها را به فرایندهای توسعه که در این مدرک تاریخی یافت میشوند، پیوند میزند.
Machine summary:
نظريه روايت هاي ساختاريافته چرا ما نياز به ديدگاه هاي پويا داريم ؟ تحليل پويا چيست ؟ اين کتاب در مورد پوياييهاي خط مشي عمومي است ؛ مانند بسياري از واژگان در علوم اجتماعي که به خوبي و گستردگي مورداستفاده قرار ميگيرند، ايده ديدگاه يا تحليل پويا در عين جديد و جذاب بودن ازنظر تعريف دقيق به گونه اي که تمام کاربردهاي گوناگون آن را پوشش دهد سخت است .
ماهيت آنچه مورد مطالعه در ديدگاه پويا قرار ميگيرد – موقتي بودن و تغيير در مقياس هاي متفاوت - بستگي به توجه به تاريخ در حد رشته دانشگاهي يا تاريخ نگاري دارد: تحليل پويا استفاده از مفاهيم و نظريه ها براي شناخت و توضيح داده هاي طولي توسعه خط مشي است .
هدف اين است که يک سيستم را همان گونه که از حالت هاي موقتي عبور ميکند و اين حالت هاي متوالي به آرامي يا به سرعت هستند، موردبررسي قرار دهد؛ بنابراين سيستمي که به آرامي تغيير ميکند، نشانگرهاي زماني متفاوتي از سيستمي که به سرعت تغيير ميکند دارد و البته با اين ادعا که چيزي به آرامي تغيير ميکند، مفهوم زمان را به کار ميبريم و اين نکته به اين موضوع اشاره دارد که همين که ما بتوانيم مقياس هاي تحليل را در فرايند خط مشي جداسازيم ، ميتوانيم نرخ هاي تغيير را نشان دهيم و اين چيزي است که از اين جمله ميتوان فهميد که علوم اجتماعي بايد هدف تحقيق «حرکت ها و نه ساکن ها» را داشته باشد.