Abstract:
اخیرا ذهن و فکر، در موسسات کوچک و متوسط از اهمیت بسیاری برخوردار شده است.
دلیل اصلی آن به خاطر این است که ذهن و فکر، در تدوین و به کارگیری استراتژی های
سازمان ها موثر است. در این تحقیق، به بررسی رابطه بین سرمایه فکری و فرایند تبدیل دانش
بر فرایند مدیریت استراتژیک پرداخته شده است. هدف از این تحقیق تاکید بر نقش سرمایه
فکری در تدوین و اجرای استراتژی ها است که این امر از طریق تحقیق نظری صورت گرفته و
یک روش بهتری برای رابطه بین سرمایه فکری، دانش و استراتژی ارائه خواهد شد. این تحقیق به
کارآفرینان برای درک بهتر و استفاده از سرمایه فکری در تدوین و اجرای بهتر استراتژی در
موسسات ، یاری می رساند. از طریق استفاده بهتر و سرمایه گذاری در سرمایه فکری، کارآفرینان و
کارکنانشان، در کشف فرصت و ارتقاء مزیت رقابتی موسسه در بازار، توانمند خواهند بود.
Machine summary:
"چو و بنتیس (٢٠٠٢) در بررسی رابطه بین سرمایه فکری و مدیریت استراتژیک ، نشان دادند توجه به دانشی که از یادگیری و تجارب افراد، گروههای کاری در سازمان و شبکه کاری حاصل شده می تواند آشکارا و با برنامه ریزی قبلی ایجاد، سازماندهی و به بهره برداری رسیده و در فرایند مدیریت استراتژیک به کار گرفته شود.
١- سرمایه انسانی: شامل ذخیره دانش اعضا و کارکنان یک سازمان مانند دانش ، مهارتهای حرفه ای ، تجربه ، تخصص ، سطح آموزشی، خلاقیت و نوآوری، هوش، طرز فکر، مهارتهای ارتباطی، اعتمادبه نفس ، میل به تقسیم دانش ، تعهد، حل مسئله ، انگیزش، مهارتهای رهبری، کارآفرینی ٢- سرمایه ساختاری: شامل همه ذخیره غیرانسانی دانش در سازمان می شود که دربرگیرنده نمودارهای سازمانی، دستورالعمل های اجرایی، فرایندها، استراتژی ها، برنامه های اجرایی، سبک رهبری، فرهنگ سازمان، طرح پاداش کارکنان، خط مشی های سازمانی، نوآوری سازمانی، پایگاه داده، سیستمهای نرمافزاری ، شبکه های توزیع ، تحقیق و توسعه ، توانایی سازمان برای سازگاری با نیازمندی های بازار است .
به این ترتیب برای چرخیدن چرخ سرمایه فکری و فرایند دانش ، وجود اهرم فرایند مدیریت استراتژی که موجب مزیت رقابتی در بازار می شود، بسیار مهم است .
بی توجهی به هر یک از مؤلفه های سرمایه فکری می تواند تأثیر قابل ملاحظه ای در فرایند مدیریت استراتژیک داشته باشد و در نتیجه اجرای استراتژی بدون توجه به سرمایه فکری، اثرات زیان باری بر مزیت رقابتی سازمانها میگذارد."