Abstract:
مکتب روابط انسانی که به صورت آنتی تز در برابر مکتب کلاسیک به وجود آمده بود و
همچنین جریان فکری که منتج به مکتب کمی در زمان جنگ جهانی دوم شد، نتوانست کلیه مسائل
سازمان را حل و فصل کند. لذا پس از گذشت زمان، نظریه جدیدی که شامل مکاتب قبل و کاملتر از
آنها بود به عنوان مکتب سیستمی سازمان پدیدار گشت، که به آن «مکتب نظام گرا» یا «تحلیل
سیستمی» هم گفته میشود. بینش نام نهاده سیستمی، با تفسیرها و تعبیرهای گوناگونی که بر آن
مترقب می باشد، امروزه به صورت گرایشی فراگیر که در آن کلمه سیستم و معنای نهفته در آن عامل
وحدت بخش است، ظاهر شده است. نهضت سیستمی بر آن است تا میان جهانبینی های مختلف و
شیوه های گوناگون اندیشه، درباره هستی ارتباط و وصلت پدید آورد و شعب معرفت را از قید و
جدایی و پراکندگی که بدان دچار شده اند برهاند و مقدمات وحدت در معرفت انسانی را فراهم
سازد (فرشاد، 9:62). نویسندگان مقاله با بررسی مستنداتی که در خصوص مکتب سیستمی و نگرش
سیستمی طی این چند سال گذشته نگاشته شده بود، سعی در جمع آوری و ارائه یک نوشتار کامل و
خلاصه در خصوص این مکتب نموده و با دیدگاه اصول و مبانی علم جامعه شناسی به آن پرداخته
است. امید است با مطالعه این مقاله نسبت به ارائه درک کاملی از مکتب سیستمی به خوانندگان
محترم انتقال داده و آنها را در استفاده از این مطالب یاری نماید
Machine summary:
"جامعه شناسی مبتنی بر نگرش سیستمی به کلیه عناصر و اجزاءجامعه (نظیر گروه ها، اقشار و طبقات اجتماعی ، نهادها و سازمان های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ) به عنوان عناصر سیستم های باز اجتماعی که با محیط پیرامون خود در یک سلسله روابط متقابل اند، می نگرد و در نهایت در پی کشف قانونمندی حاکم بر آن ها از طریق یک تحلیل جامع و کلی مجموعه عناصر یاد شده و تاثیرات متقابل آنان با بهره گیری از مجموع روش های تحقیق است (گلابی ،١٨:١٣٦٩).
بنابراین ، فردی که جهان بینی و نحوه تفکر خود را بر نگرش سیستمی استوار می سازد نه تنها از یک بعدی بودن و قشری فکر کردن مبری است و از تعصب ناآگاهانه و یک سونگری دوری می جوید، بلکه با بررسی کامل درباره کلیت یک موضوع و در نظر گرفتن کلیه ارتباطات ، در حد امکان می کوشد تا به شناخت کاملتری از موضوعات و سیستم های محیطی خویش دست یابد و در موقعیت شناخته شده ای وظایف خویش را انجام دهد(زاهدی ، ٢٤:١٣٨٩).
اگر علوم اجتماعی را شامل جامعه شناسی ، اقتصاد، علم سیاست ، روانشناسی اجتماعی ، مردم شناسی فرهنگی ، زبان شناسی و بخش بزرگی از تاریخ قلمداد کنیم و علم را کوششی مبتنی بر قانون تعریف کنیم (ترتیبی از واقعیت ها و تدوینی از تعمیم ها)، پس با اطمینان می توانیم بگوییم که علوم اجتماعی ، علم سیستم های 1 Social Base اجتماعی است و بنابراین به یمن پیدایش وجوه مشترک بسیار از قبیل تجزه گرایی ، ذره گرایی و کل گرایی در علوم مختلف ، اعم از فیزیک و زیست شناسی و روان شناسی و علوم اجتماعی ، یک تفکر همه جانبه نگر و سیستمی ضروری می نمود(برتالانفی ، ٥٧:١٣٦٦)."