Abstract:
در زبان فارسی تلویح نقش مهمی در گفتمان دارد، همچنین استنباط آن از طرف شنونده بسیار مهم می باشد. هدف از این تحقیق تحلیل داده های زبان فارسی با توجه به فرهنگ فارسی زبانان در تهران و طبقه بندی انواع تلویح بر اساس رویکرد های مختلف می باشد. مسئله ای که وجود دارد این است که سخنگویان فارسی زبان پیام مورد نظر گوینده را چگونه استنباط می نماید. این پژوهش با توجه به موضوع مقاله مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی است که داده ها به روش میدانی از مکالمات روزمره مردم عادی کوچه و خیابان شهر تهران بدست آمده است. برای بدست آوردن و استخراج جملات تلویحی،50 ساعت از مکالمه های فارسی زبانان در 13 موقعیت متفاوت ضبط و ثبت شده است. بعد از استخراج جملات حاوی تلویح ، آنها را طبقه بندی نموده و بر اساس فرضیه-های تحقیق مورد توصیف و تحلیل کیفی قرار گرفتند. دستاورد تحقیق نشان می دهد که تلویح در ارتباطات و تعاملات فارسی زبانان در قالب معنای تلویحی به صورت تلویح مکالمه ای عام، تلویح سنجشی،تلویح مکالمه ای خاص و تلویح قراردادی بازنمایی می شود و همچنین ساخت های دستوری همچون جملات شرطی و ساخت پرسش های توضیحی می تواند با پیش فرض موارد خاص در بوجود آوردن متون دارای معانی تلویحی تاثیرگذار باشد.در پایان به این نتیجه رسیدیم که بافت موقعیت و فرهنگ عامل بسیار تعیین کننده و موثری در تحلیل مکالمات بودند. چرا که معانی و تفاسیر در بافت موقعیت قابل دستیابی بودند.
Machine summary:
هدف از اين تحقيق تحليل داده هاي زبان فارسي با توجه به فرهنگ فارسي زبانان تهران و طبقه بندي انواع تلويح براساس رويکردهاي مختلف است .
دستاورد تحقيق نشان ميدهد که تلويح در ارتباطات و تعاملات فارسي زبانان در قالب معناي تلويحي به صورت تلويح مکالمه اي عام ، تلويح سنجشي، تلويح مکالمه اي خاص و تلويح قراردادي بازنمايي ميشود و همچنين ساخت هاي دستوري همچون جملات شرطي و ساخت پرسش هاي توضيحي ميتواند با پيش فرض ١.
در بخش مطالعات پژوهشگران ايراني ميتوان به صورت خلاصه به برخي آثار اشاره کرد: 185 در پايان نامه هاي پيماني (١٣٧٦)، پاکروان (١٣٨٣) و عظيما (١٣٩١) اصول ادب ليچ ١١ بررسي شده است که استفاده از راهکارهاي تأييد، شکسته نفسي، توافق ، همدردي، کنايه و متلک توسط سخنگويان زبان به معناي ضمني منجر ميشود.
خيرآبادي (١٣٩١) در مقاله اش به اين نتيجه رسيد که نقض اصول همکاري 12 گرايس به ويژه راهکارهاي کميت و ارتباط سبب ايجاد موقعيت طنز ميشود که طنز هم مي تواند نوعي تلويح گويي باشد و با پژوهش حاضر مرتبط است .
با توجه به بافت موقعيت در اين مکالمه (بافت زباني و غيرزباني) که در گفتمان بسيار تأثيرگذار است (نک : ٢-٣) از تحليل هاي انجام شده ميتوان نتيجه گرفت که فرضيۀ اول 195 تأييد ميشود.
در اين گفت وگو از تلويح مکالمه اي خاص استفاده شده (نک : ٣-٦-٣) به علت اينکه براي درک آن نياز به دانش ويژه اي در بافت است .
اين گونه تلويحات را به عنوان تلويح مکالمه اي خاص در نظر ميگيريم ؛ زيرا براي استنباط معناي اضافي به دانش خاصي در بافت نياز است (نک : ٣-٦-٣).