Abstract:
این پژوهش با گردآوری داده های میدانی از بناهای خانقاهی و آرامگاهی متصوفه، مستحسنات تاریخی خانقاه نشینی و طبقه بندی نمادپردازی های آن ها از دیدگاه سنت گرایی دینی، در پی تعریف هنر خانقاهی از سده هفتم هجری قمری تا دوران معاصر و همچنین توصیف هنر خاص معماری خانقاه هایی است که منبع تاثیر آن، اندیشه های ناب عرفانی و صوفیانه بوده است. با بررسی و طبقه بندی تاریخی و گونه بندی عناصر نمادین مشاهده شده و نیز با معیار قرار دادن نوع سنجش سنت گرایی دینی، گونه خاصی از معماری خانقاهی در مجموع بناهای گزارش شده یافت می شود که تا به حال از آن یاد نشده است و تاثیر مستقیم مبانی نظری و عملی عرفان و تصوف بر آن مشهود است. همچنین با تمایز این سبک در معماری اسلامی می توان نفوذ آن بر معماری سایر ابنیه اسلامی نظیر مدرسه و مسجد را نیز تعریف کرد. در مجموع بر اساس داده های میدانی گردآوری شده در این تحقیق، بیشترین بازتاب های عناصر نمادین در حوزه معماری خانقاه مرتبط با رنگ پردازی، استفاده نمادین از عدد و اندیشه های عرفانی است که به صورتی معنادار در بافت و ساختار خانقاه ها مشهود است و تاریخ تحولات تصوف در بسامد و تعیین گونه های این کاربرد های نمادین، دخیل بوده است.
In this article, the concepts of God, human being, and the relationship between them in the works and views of Jan Van Ruusbroeck, the great theosophist of the Catholic Church in Middle Ages, are examined in an analytical manner. Despite the belief in simplicity of the soul, Ruysbroeck also considers some of its strengths. According to him, human being is created based on the image of and similarity to God, and God has put a spiritual and eternal truth in human. In his anthropology, Ruysbroeck attempts to offer a practical way to retrieve the humans’ similarity to the God. In his theology, although he describes the essence of God with negative terms like ‘wild desert’ and ‘abysmal darkness’, he emphasizes that the Divine nature in the stage of Trinity is personal. Hence, the establishment of a relationship between the human and the God is possible. As Ruysbroeck believes, the initiator of this relationship is God, and the seven gifts of the Holy Spirit and Divine and human aspect of Christ play a crucial role in this regard. This relationship has different degrees; more specifically, the relationship through the active works and rituals of man is the first stage while the immediate ::union:: with God in the contemplative life is the final one. The result of this relationship is not the disappearance of the distinction between the Creator and the creature but unity in love. These stages are linearly related, so even after the immediate :union: with God, the human must observe the Shari‛a laws.
Machine summary:
عناصر نمادین در معماری خانقاههای ایران از سدٔە هفتم هجری تاکنون * حامدرضا کریمی ملایر ** ناصر گذشته چکیده: این پژوهش با گردآوری داده های میدانی از بناهای خانقـاهی و آرامگـاهی متصـوفه ، مستحسـنات تاریخی خانقاه نشینی و طبقه بندی نمادپردازیهای آنها از دیـدگاه سـنت گرایـی دینـی، در پـی تعریف هنر خانقاهی از سدٔە هفتم هجری قمری تا دوران معاصر و همچنـین توصـیف هنـر خـاص معماری خانقاههایی است که منبع تأثیر آن، اندیشه های ناب عرفـانی و صـوفیانه بـوده اسـت .
بـا بررسی و طبقه بندی تاریخی و گونه بندی عناصر نمادین مشاهده شده و نیز با معیار قرار دادن نـوع سنجش سنت گرایی دینی، گونۀ خاصی از معماری خانقاهی در مجموع بناهای گزارش شده یافـت میشود که تا به حال از آن یاد نشده است و تأثیر مستقیم مبانی نظری و عملی عرفان و تصوف بـر آن مشهود است .
(ایمنی، ١٣٨٩: ٨٦) از جمله تأویل های سنت گرایانه در زمینۀ هنر قدسی اسـلامی در مسـاجد و بناهـای اسـلامی، میتوان به نمونه های ذیل اشاره کرد: فضای قدسی یادآور عالم ملکوت، محرابهـای یکپارچه برانگیزانندة حس عبادت، نقش های روبه بینهایت و در عین حال یکپارچـۀ اسلیمی، خط های خوش مبتنی بر سـطح و دور، دایـره و نقطـه بـه عنـوان رمـزی از وحدت و عالم هستی، گنبد، نماد افلاک و همچنین به عنوان نمادی از آسمان و مرکز و محور آن همچون نمادی از محور جهان و مراتب هستی و سماوات.