Abstract:
هدف این مقاله، بیان محیط¬های تربیتی اثرگذار در دوران صباوت با نگاهی بر دیدگاه صفایی-حائری است. محقق برای رسیدن به این هدف به بررسی و سپس جمع¬آوری اطلاعات و داده¬های لازم از کتابهای استاد صفایی¬حائری، و سپس با روش توصیفی ـ تحلیلی به توصیف و تحلیل مطالب جمع¬آوری¬شده پرداخته است. نتایج این پژوهش حاکی¬ است که محیط¬های گوناگون، آثار متفاوتی بر منش و روحیات افراد دارد. محیط بسته و همگون، محیطی است که همه عوامل آن هماهنگ است. تربیت در این¬گونه محیط¬ها کار چندان مشکلی نیست. مربی میتواند با داستان، اشارات، تحمیل، تدبیر و تشویق، ویژگیها و ارزشها را در نهاد کودک بکارد و راه را به او بشناساند. در مرتبه بعد، محیط ناهمگون و متضاد، محیطی است که عوامل آن در تضاد و ناسازی است. تربیت در این¬گونه محیط¬ها مشکل است. در این محیط¬ها مربی باید بتواند با تقلید، رقابت، ترس، قهر، وعده و ¬وعید، محبت و احسان، توجه و پاداش، داستان و تدبیر و تاکتیک، شخصیت و حریت و تفکر را در کودک پایه¬گذاری کند. محیط دیگری که صفایی¬حائری از آن یاد می¬کند، محیط متحرک و راه¬یافته است. این محیط، محیطی است که بهگونهای جامعه آرمانی است که همه عوامل آن، تحرک¬یافته و رو به حرکت است. تربیت در این محیط¬ها همانند محیط بسته است.
Machine summary:
در دوره ای که انسان هنوز به بلوغ نرسیده است و دوران صباوت را میگذراند، باید به محیط های اثرگذار بر کودک توجه کرد و در هر محیط از روش و برخورد مناسبی نسبت به کودک استفاده کنیم (صفاییحائری، ١٣٩١ب : ٢١ ـ ٢٥).
لازم به ذکر است که بیشترین استفاده محقق از کتاب انسان در دو فصل و تربیت کودک از صفایی حائری است ؛ زیرا در این دو کتاب به بررسی محیط های اثرگذار در تربیت پرداخته ، اما سعی شده است که از مجموعه کتابهای ایشان در این زمینه بهرة لازم برده شود.
البته توجه شود که داستانهایی از قبیل ماهیهای سرخ و سیاه و زرد وکوچک و بزرگ که در نهایت یک ویژگی را فریاد میکنند و یک راه حل را میگویند بدون اینکه کودک مشکلش را تجربه کرده ، و برای حلش کوشیده باشد و از تجربه و عقل و تفکر خودش مایه گذاشته باشد، فقط برای محیط بسته خوب است و این گونه داستانها در محیط های متضاد راه به جایی نمیبرد (صفایی حائری، ١٣٩١ب : ٣٤)؛ پس باید داستانهایی را نجوا کرد که به مشکل کودک ربط داشته باشد و کودک آنها را تجربه کند.
مربی باید پاکی و دلسوزی و سیاست و آگاهی و آینده نگری داشته باشد و کودک را با مسائلی که بعدها برایش به وجود میآید، آماده کند؛ نه اینکه فقط به مسائل بیندیشد و بیخبر بگذارد؛ زیرا همان طور که بیان شد در جامعه های باز و متضاد نمیتوان کودک را با بیخبری و ناآگاهی پیش برد که او این مسائل را از جای دیگری میشنود و میبیند و چون تعلیم ندیده است ، دچار فساد میشود.