Abstract:
این تحقیق به تحلیل دیدگاه مدیران بازاریابی در رابطه با راهبردهای آنها در استفاده از شبکههای اجتماعی پرداخته است. مواجهه موفق کسب و کارها با شبکه های اجتماعی، نیازمند فهم تفکر راهبردی مدیران این حوزه است؛ چراکه بدون آشنایی با این تفکر نمیتوان استفاده و عدم استفاده کسب و کارها از این شبکهها را در داخل کشور تحلیل کرد. مسئله استفاده موفق از شبکههای اجتماعی و چالشها و فرصتهای پیش روی مدیران در این شبکهها، محققان را بر آن داشت تا این تحقیق را شکل دهند. هدف تحقیق حاضر، اولا توسعه مدل مفهومی بازاریابی در شبکه های اجتماعی از تیلور و اوکازاکی (2013)، بر اساس ویژگی کسب و کارهای اینترنتی کشور و تعیین مزایا و موانع راهبردهای بازاریابی کسب و کارها در این فضا بوده است. محققان برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل تم استفاده کرده و دادههای خود را بر پایه مصاحبههای عمیق با 13 مدیر بازاریابی شرکتهایی که از شبکههای اجتماعی برای تبلیغات استفاده می کردند بهدست آوردهاند. این تحقیق با استفاده از توسعه چارچوب مفهومی بازاریابی در شبکههای اجتماعی از تیلور و اوکازاکی (2013)، سعی کرده درک درستی از نقش شبکههای اجتماعی در بازاریابی در قالب سه تم اصلی قابلیت شبکه، انتقال تصویر و توسعه شخصیو 18 تم فرعی ایجاد و حفظ تعامل با مشتری، ایجاد منابع جدید، افزایش سرمایه اجتماعی، هزینه کم تبلیغات، افزایش سرعت عملیاتی شدن ایدهها، ظرفیت نامحدود بازاریابی، نفوذ گسترده شبکههای اجتماعی، شبکههای اجتماعی برای شهرت نام تجاری، انتقال تصویر منفی، ناکامی در آفرینش و ارتقای نام تجاری در شبکههای اجتماعی، افزایش تبلیغات توصیهای، افزایش وفاداری به نام تجاری، فرامکانیبودن شبکههای اجتماعی، فرهنگ، افزایش بازدهی سرمایهگذاری در شبکههای اجتماعی، دسترسی آسان به مخاطب، استفاده از پیامرسان موثر و وابستگی مخاطب به شبکههای اجتماعی ارائه کند.
Machine summary:
"این تحقیق با استفاده از توسعه چارچوب مفهومی بازاریابی در شبکههای اجتماعی از تیلور و اوکازاکی (2013)، سعی کرده درک درستی از نقش شبکههای اجتماعی در بازاریابی در قالب سه تم اصلی قابلیت شبکه، انتقال تصویر و توسعۀ شخصی و 18 تم فرعی ایجاد و حفظ تعامل با مشتری، ایجاد منابع جدید، افزایش سرمایۀ اجتماعی، هزینۀ کم تبلیغات، افزایش سرعت عملیاتی شدن ایدهها، ظرفیت نامحدود بازاریابی، نفوذ گستردۀ شبکههای اجتماعی، شبکههای اجتماعی برای شهرت نام تجاری، انتقال تصویر منفی، ناکامی در آفرینش و ارتقای نام تجاری در شبکههای اجتماعی، افزایش تبلیغات توصیهای، افزایش وفاداری به نام تجاری، فرامکانیبودن شبکههای اجتماعی، فرهنگ، افزایش بازدهی سرمایهگذاری در شبکههای اجتماعی، دسترسی آسان به مخاطب، استفاده از پیامرسان مؤثر و وابستگی مخاطب به شبکههای اجتماعی ارائه کند.
به عنوان مثال این مطالعات به مدیران توصیه میکنند به مقولۀ شبکههای اجتماعی اهمیت دهند (Leeflang, 2012; Michaelidou, 2011; Romkashyap, 2014) و در رابطه با استفاده از این فضا سرمایهگذاری کنند؛ اما تحقیقات اندکی به استراتژیهای بایسته در این فضای رسانهای به منظور موفقیت کسب و کار پرداختهاند.
(Fastoso and Whitelock, 2012) گرچه مطالعاتی از نقش و حضور شبکههای اجتماعی در بازاریابی محصولات (Wolfgang, 2013) صحبت به میان آوردهاند اما کمبود مطالعاتی که بتواند راهنمای مسیر بازاریابان در استفاده از این قالب جدید رسانهای برای تبیلغ محصولات و برند شرکت خود باشد، کاملا محسوس است.
ایجاد و حفظ تعامل با مشتری این تم نشاندهندۀ دیدگاه مدیران بازاریابی در رابطه با این موضوع شکل گرفته است که چگونه شبکههای اجتماعی به آنها برای ایجاد و حفظ توسعۀ تعامل خود با مشتریان کمک میکند."