Abstract:
شهید مطهری به عنوان متکلمی مدافع دین، دلیل وجود جریان اخباری گری در اسلام را
جمود فکری جریانی خطرناک می داند که، چهار قرن قبل، محمد استرآبادی و مهمتر از
او شاگردش محمدامین استرآبادی در شیعه بنیان گذاشتند. محور اندیشه ایشان، جایگاه
ویژه حدیث است و سه دلیل عقل، اجماع و قرآن را حجت نمی دانند. ایشان فهم
قرآن را مختص اهل بیت دانسته اند و وظیفه مسلمانان را به قرائت آن منحصر می کنند.
مطهری برخلاف موارد بسیاری که در آنها به نقد اندیشه ها پرداخته است، در این مورد
به بازگویی نقد اندیشمندانی همچون وحید بهبهانی و شیخ مرتضی انصاری بر این
جریان بسنده می کند. در این مقاله ضمن بیان برخی انتقادات جزئی، در پایان به این نکته
اشاره می کنیم که به نظر می رسد جریان اخباری گری به فراتر از قرن چهارم می رسد و
ریشه های آن را می توان در قرون نخستین شیعه ردیابی کرد.
Machine summary:
البته اگر اين جريان را جرياني مي پنداشتيم که پس از مبارزه اصولياني نظير وحيد بهبهاني و شيخ مرتضي انصاري از جامعه شيعه رخت برمي بندد (چنانچه اين گونه پنداشته مي شود)، جاي بسي خوشحالي بود، اما جريان اخباري گري ، چنانچه خود شهيد مطهري معتقد اســت ، ادامه پيدا کرده اســت .
شهيد مطهري در ادامه سال دوم ، شماره هشتم ، زمستان ٩٢ بحث مي گويد: ما آن جنبه از عمل رسول خدا را که مربوط به مقتضيات عصر آن حضرت است جزء دستور اسلام مي شمرديم و بعد به ضميمه آيه ٢١ از سوره احزاب که مي فرمايد به پيغمبر تأسي کنيد صغرا و کبرا تشکيل مي داديم و تا قيامت مردم را در زير زنجير مي کشيديم ولي بيان امام صادق و توضيح آن حضرت و اختلاف روش آن حضرت با روش پيغمبر درس آموز است براي ما و ما را از جمود و خشکي خارج مي کند و به روح و معنا آشنا مي سازد.
آيا توقف محمدامين استرآبادي در مکه و مدينه عامل چنين فکري بوده است ؟ آيا حوادث تاريخي عصر صفوي در بروز انديشه اخباري گري تأثيرگذار بوده است ؟ آيا فضاي ايجادشده عصر صفوي براي تشيع و احاديث شيعه چنين تماشاگه راز، پژوهش نامه انديشه هاي استاد مرتضي مطهري فکري را به وجود آورده است ؟ آيا نگاه هاي شهيد ثاني و صاحب معالم به روايات چنين عکس العملي را به وجود آورد؟ آيا در تاريخ چنين فکري از قبل وجود داشــته که خود اخباريــان ادعا دارند و آنها مي خواســتند آن را احيا کننــد؟ مطهري از بين احتمالاتي که مفروض اســت فقط به نکته آخر اشــاره ، و آن را رد مي کند.