Abstract:
لبخند و خنده در ادبیات و هنر سانسکریت پیوند مستقیم با حیات کیهانی دارد. در روایتهای اساطیری لبخند و خنده خدایان جزء آموزههای بشری است. نمودهای این دو خصیصه گاهی چنان مبهم است که تبیین منطقی آن دشوار به نظر میرسد. حال باید دید که راز لبخند و خنده در تماثیل چه مفهومی دارند؟ آیا زیباشناسی هنری است؟ یا جلوههایی از مفاهیم قدسی که حیات فکری ادیان هند را میسازند؟ آئین هندویی لبخند و خندۀ خدایان و انسان را میپذیرد و آنها را با رهایی از چرخه حیات یا سمساره مرتبط میداند. آئین جینی به نفی خنده و تحدید لبخند میپردازد زیرا خنده ناآگاهانه شکبرانگیز است و چرخۀ حیات را دشوار میسازد. آئین بودایی لبخند را به دو ویژگی لبخند ظاهری و باطنی تبدیل میکند که متعلق به خدایان و انسان میباشند اما خنده متعلق به انسانهای کامل است که بر اثر آگاهی از حقیقت رنج و سمساره به نیروانا و دانش مطلق رسیدهاند.
Machine summary:
آئین بودایی لبخند را به دو ویژگی لبخند ظاهری و باطنی تبدیل میکند که متعلق به خدایان و انسان میباشند اما خنده متعلق به انسان های کامل است که بر اثر آگاهی از حقیقت رنج و سمساره به نیروانا و دانش مطلق رسیده اند.
٢. لبخند و خنده به حیات و توالدهای ثانوی در ادبیات سانسکریت رهایی از چرخۀ هستی لازمۀ زندگی انسانی است و کسانی که خود را از قانون کرمه رها ساخته باشند ناگفتنیهایی رمزگونه ایی دارند که تفسیر آن منحصرا متعلق به خواص است زیرا در ورای این خنده نوعی حقایقی نهفته است که معنا و مفهومی رمزگونه دارد و از مقام بالای زمینی نشان دارد.
فیلیوزات به تحلیل این ابیات میپردازد و میگوید: چرا علامت خشمی همراه با لبخند در این ادبیات شعری دیده میشود و چرا شرم و حیایی توام با عشق ؟ در حقیقت این ابیات علو و تعالی خدای کریشنا را نشان میدهد و شناختن روح چوپانی که تمایل عاشقانه به این خدا دارد یعنی اشتیاق به عشق عرفانی و لبخند ملایمی که بر روی چهرة چندین چوپان نقش بسته است نمادی از شادی، پارسائی و ساده دلی است که خود 3 را تسلیم شکوه و عظمت کریشنا نموده اند.
در پیکره ها و تندیس های ویشنو لبخند با لبان بشاش و طنین انداز که دندان ها قابل رویت باشند، دیده نمیشود اما لبخند ملایم و خنده های بلند شیوا هم در ادبیات شعری و هم در هنر هند بیشتر دیده میشود که با پیروزمندیهای افتخارآمیز او رابطه مستقیم دارد.