Abstract:
نظامهای سیاسی جدید در پی بسیج و جلب مشارکت سیاسی حداکثری شهروندان خود هستند؛تحکیم رابطۀ نظام سیاسی و مردم تداوم نظام سیاسی را تسهیل نموده، موجد مشروعیت سیاسی حکومت شده و به توسعۀ سیاسی نهادینه منجر میشود. مفروض است که در نظام سیاسی اسلامی؛ آموزه مهم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی «أمربه معروف و نهی از منکر» نقش عمدهای در توسعه سیاسی ایفا مینماید و قرآن کریم، متون روایی و اصل هشتم قانون اساسی ج.ا.ا مستند این آموزهاند. سه ساحت؛ مردم- مردم (متوازی)، مردم- حاکمان (متخالف صعودی) و حاکمان - مردم (متخالف نزولی) در این آموزه وجه تمایز مردم سالاری دینی از لیبرال دموکراسیها است. فرضیه این نوشتار آن است که ساحت مردم – حاکمان در آموزه امر به معروف و نهی از منکر مغفول مانده است. این پژوهش با اتکا به روش تفسیری و بهرهمندی از نظریه مردمسالاری دینی نتیجه میگیرد که احیای ساحت سوم مستلزم ورود به فرهنگ سیاسی جامعه اسلامی در میان مردم (الناس) و نخبگان فکری (اولی الالباب) و نخبگان سیاسی (اولی الامر) است.
Machine summary:
٢- امکانیون طیف متنوعی از قائلان به رویکرد کوهنی ـ دموکراسی به مثابه روشی حکومتی (افتخاری :١٣٨٥)، رویکرد دموکراسی حداقلی و دموکراسی حداکثری (کاشی:١٣٨٤) و (سروش :١٣٨٣) و (خرمشاد:١٣٨٥)، رویکرد هرمنوتیک (مجتهد شبستری:١٣٨٣) و رویکرد گفتمانی (تاجیک :١٣٨٥)، نظرات متعدد و بعضا متفرقی ارائه کرده اند که ماحصل نظرات آن ها عدم باور به امتناع رابطه دین و دموکراسی است و در مقابل معتقدند که دموکراسی درنهایت به عنوان یک روش مدیریت سیاسی جوامع میتواند واجد مبانی فلسفی، سیاسی، اجتماعی متناسب با زمینه و زمانۀ خاص هر جامعه باشد و در خصوص دموکراسی دینی نیز بر این ادعا تکیه میکنند که دموکراسی دینی (اسلامی) شیوه زندگی مردمان مسلمانی است که به طور توأمان نظام دینی و نظام سیاسی را پذیرش و اطاعت نموده و ارزش هایی نظیر؛ آزادی، استقلال ، عدالت و مشارکت سیاسی را از حقوق اساسی خود محسوب مینمایند (پورفرد:١٣٨٤).
٣- دیدگاه مختار این نوشتار: بر اساس این دیدگاه شکل و قالب حکومتی دموکراسی صرفا تجربه ای غربی نیست و اتفاقا تجربه تاریخی غرب در تأسی به مدل های غیردموکراتیک بسی بیش از تجربه دموکراسی در آن بوده است و حال آنکه در فلسفه سیاسی اسلام ، حکومت از ابتدا تا انتها معطوف به تأمین مصالح دنیوی و اخروی مسلمانان است که به لحاظ شکل و محتوا، مبانی مردم انگارانه آن را بیشتر و بهتر از مدل های لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی متجلی میسازد، علیالخصوص تجربه اواخر حیات نبی اکرم (ص ) که همراه با تأسیس حکومت اسلامی بوده و نیز دوران طلایی حکومت امیرالمؤمنین علی (ع ) که الگوی بیبدیلی از حکومت اسلامی مردم نهاد را ارائه میکند نیز بر اساس مبانی هستیشناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی خاصی بنیان گذاری میشود و نه تنها مؤلفه های دموکراسیهای مرسوم را به لحاظ کمی و کیفی در سطح و عمق بیشتری به کار گرفته و مورد تأیید قرار میدهد بلکه با فرا رفتن از تجربه آزمون و خطای بشری از آموزه ای اجتماعی، سیاسی، بدیع و بیبدیلی همچون ؛ «امر به معروف و نهی از منکر» نیز به خوبی بهره برداری میکند.