Abstract:
انفصال از یک کشور و ایجاد یک نهاد جدید در حقوق بینالملل که با استناد به «حق تعیین سرنوشت» مردم و توسط گروههای اقلیت یک کشور صورت میگیرد، یکی از دغدغهها و چالشهایی است که جامعه بینالمللی با آن روبرو بوده و همچنان لاینحل باقی مانده است. این نوشتار، مقوله انفصال را مد نظر قرار داده و به بررسی جایگاه و دامنه اعمال آن در حقوق بینالملل میپردازد و این پرسش را مطرح مینماید که آیا حقوق بینالملل مجوز انفصال یک جانبه و ﺗﺄسیس یک دولت را در وضعیت غیراستعماری میدهد. یافته مقاله حاکی از آن است که این حق فقط به دوران استعمارزدایی محدود میشود. حقوق بینالملل معمولا از کشور مادر در خواستهاش برای حفظ تمامیت ارضی خود حمایت مینماید. در بیانیه روابط دوستانه و همکاری بین ملل که در سال 1970 به تصویب رسید، به طور کاملا مشخصی ذکر شده است که تمامیت ارضی و استقلال سیاسی هر کشوری غیر قابل خدشه است؛ بنابراین جامعه بینالمللی با جابجایی مرزها و خرد شدن کشورها مخالف است به این دلیل که میتواند برهم زننده ثبات بینالمللی باشد؛ همچنین با طرح موضوع همهپرسی استقلال کردستان عراق، نتیجه میگیرد که حقوق بینالملل معاصر تبعات این همهپرسی جهت رسیدن به استقلال را ﺗﺄیید نمینماید.
Secession from sovereign state and former of a new entity by Reference to the "right of self-determination" in international law has been one of the great challenges of the international community which still remains unresolved. And international law generally has supported the parent state in wish to maintain its territorial integrity. Thus 1970 in declaration of friendly relation and cooperation among states declares quite explicitly that the territorial integrity and political independence of every indivisible. Thus the international community is reluctant to contemplate the breakup of state because of its potential to destabilize. This article will consider the issue of secession and will review its position that does the international law approve the unilateral secession and establishment of a new state in the post-colonial era. The finding of this article reveals that this right has been limited only to decolonization time. Also by examining the referendum for independence of Iraqi "Kurdistan", concludes that the contemporary international law does not approved the outcomes of this referendum independence.
Machine summary:
(peace, Report of secretary- General, 1992, para-17 Agenda for بنابر آن چه که ذکر شد، در حالیکه حقوق بین الملل موضع مخالفت کننده ای در مقابل انفصال دارد، لیکن با حق تعیین سرنوشت ملی (داخلی) کاملا با دید باز برخورد مینماید (٤٦٢ :٢٠٠٤ ,Bowker) و آن را برای اقلیت های قومی به رسمیت شناخته و آنها مجاز خواهند بود که با تشکیل اجتماعات و فعالیت آزادانه سیاسی در سرنوشت کشور خود مشارکت نموده و توسعه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود را پیگیری نمایند.
برداشت های جایگزین در مورد انفصال یک جانبه : ظهور جدایی چاره ساز همانگونه که ذکر گردید در تحقیقات حقوقی بین المللی پذیرفته شده است که «حق تعیین سرنوشت » توسط اصل «تمامیت ارضی» محدود شده است ، اما بر اساس یک دکترین که در آلمان بازتاب یافته است در موارد نقض فاحش حقوق بشر و سرکوب شدید گروه های اقلیت و به عنوان آخرین راه چاره برای پایان دادن به سرکوب و ستم ، گروه های مذکور مجاز به حق انفصال می - باشند (٢٠٠٩:١٢٣ ,Krueger).
در وضعیت موجود نیز بر اساس قانون اساسی و عمل حاکمیت عراق دارای تشکیلات خودمختاری و حق تعیین سرنوشت در بعد داخلی هستند لیکن حق انفصال از منظر حقوق بین الملل برای آنها متصور نیست ؛ همچنین فاقد شرایط «انفصال چاره ساز» هم در زمان همه پرسی بوده اند.