Abstract:
به سبب اهمیت مثنوی معنوی و بسیاریِ پژوهشهای علمی، مقالههای گوناگون و پرشماری دربارۀ این اثر نوشته شده است. هریک از این مقالهها از دیدگاهی ویژه میکوشند جنبهای از جنبههای مثنوی را تحلیل و تبیین کنند. شمار بسیاری از این مقالهها به شرح بیت یا ابیاتی از مثنوی، فهم متن آن و مطالعۀ تطبیقی مثنوی با آثار دیگر میپردازند. فهم مثنوی و شرح ابیات و تبیین منظومۀ فکری مولوی بدون شناخت دقیق و عمیق از سنت و مشرب عرفانی مولانا یا ممکن نیست و یا ناتمام و ناقص خواهد بود. متأسفانه با وجود نگارش مقالههای پرشمار و سودمندی که در باب مثنوی نگاشته شده است، بخش بسیاری از این مقالهها به مشرب عرفانی مولانا توجهی نداشتهاند. این پژوهش مقالههایی را بررسی و تبیین میکند که دربارة مثنوی در بین سالهای 1380 تا 1395 در چهل و شش مجلۀ علمی انتشار یافتهاند. از مجموع 486 مقاله، در 36 مقاله توجه به شیوة عرفانی مولوی ضروری بوده است. از این 36 مقاله فقط 11 مقاله به این موضوع توجه کردهاند و از 11 مقاله نیز تنها در 7 مقاله، آن هم بهطور غیرروشمند و نامنسجم، چنین تبیین شده است که شیوة عرفانی مولوی از روش ابنعربی متفاوت است. در هیچیک از مقالههای حوزۀ مثنویپژوهی، سنت و مشرب عرفانی مولوی تببین نشده؛ همچنین در هیچیک برای دستیابی به اهداف پژوهش، به اصول و فروع شیوة عرفانی مولوی نیز توجهی نشده است.
The importance of Masnavi on the one hand، and the increasing tendency for writing academic articles on the other hand has led to the creation of numerous and varied articles on this work. Each of these articles، from a particular point of view، seeks to analyze and explain some of Masnavi's aspects. Many of these articles seek to elaborate on the verses of Masnavi، their understanding of the text، and the comparative study of Masnavi with other works. It is clear that the understanding of Masnavi، the explanation of the verses and expressing the poetry of Mowlavi without a well-defined and profound knowledge of Mowlana’s mystical tradition and practice can be either impossible or incomplete. Unfortunately، despite the compilation of numerous and useful articles written on Masnavi، most of these articles ignored Mowlana's mystical disposition. This article checked academic articles about Masnavi published in 36 journals from 2011 to 2016 and it has been argued that out of the total of 486 articles in 36 journals، it was necessary to pay attention to Mowlavi’s mystical style. Out of these 36 articles، only 11 articles have been taken into account in this regard، and out of 11 articles، in seven articles، it has been explained in a non-humanistic and incoherent manner that Mowlavi’s disposition is different from that of Ibn Arabi. In all of the articles on Masnavi field of study، Mowlavi’s mystical disposition has not been constructed and his mystical principles have been ignored in order to fulfill the research goals.
Machine summary:
بهطورکلی پژوهشهای موجود دربارۀ مولانا گرداگرد هفت موضوع شکل گرفتهاند: 1) احوال و زندگانی مولوی؛ 2) بررسی و تحلیل دیدگاههای مولوی؛ 3) شرح مکتوبات و سرودههای مولوی؛ 4) شمس و مولانا؛ 5) تصحیح آثار مولوی؛ 6) مطالعات تطبیقی در حوزۀ مولویپژوهی؛ 7) بازنویسی آثار مولوی به زبان امروزی؛ 8) ترجمۀ آثار مولوی به زبانهای دیگر؛ از بین آثار مولوی، مثنوی به علتهای مختلف بیش از آثار دیگر در کانون توجه پژوهشگران در عرصة زبان و ادبیات فارسی بوده است.
افزونبر این تحقیق، پژوهشهای دیگری در قالب پایاننامه و مقاله دربارة بررسی تحقیقات مولویپژوهی انتشار یافته است که مهمترین آنها عبارتاند از: - رسالۀ دکتری با عنوان «مثنویپژوهی (معرفی و بررسی کتابهای چاپشده دربارۀ مثنوی مولوی به زبان فارسی)»، خسرو قاسمیان، دانشگاه شیراز، 1386؛ - رسالۀ دکتری با عنوان «نقد و بررسی و تحقیقات دربارۀ تحلیل عناصر داستانهای دفتر اول مثنوی معنوی (از سال 1300-1385هـش)»، راگساکول سونو، دانشگاه تربیت مدرس، 1389؛ - مقالۀ «مولویپژوهی و مولویپژوهان در کشورهای انگلیسی زبان»، احمد تمیمداری، 1387؛ - مقالۀ «بررسی کارنامۀ مثنویپژوهی در ایران»، خسرو قاسمیان، 1389؛ بنابراین با وجود اهمیت مولانا و مثنوی و ضرورت تحلیل و نقد دربارة مقالههای مثنویپژوهی به شیوهای علمی و روشمند، تاکنون در این زمینه پژوهشی صورت نگرفته است.
4) در مقالههای «تبیین پیوند جهانشناسی و فلسفة سلوک در نگاه مولانا» (شیخ، 1387) و «بنیانهای فکری مولانا و حکیم سبزواری در عرفان و حکمت» (بهروان، 1389) کوشش شده است تفاوت و گاه تقابل آرای ابنعربی و مولوی در باب وحدت وجود و عشق الهی بیان شود.