Abstract:
فهم رایج از تحدی قرآن این است که این کتاب بساط آزمونی دائمی گسترده تا مخالفان را به مثلآوری برای
قرآن وادارد و از راه مقایسه آنها با قرآن، حقانیت و الهی بودن قرآن آشکار شود. این تلقی بخصوص در دوران
معاصر، اشکالات متعددی را بر قرآن سبب شده از جمله این که مخالفان به جای تلاش برای ابطال قرآن از
طریق همانند سازی برای آن، دست در اموری کلی تر و عمیقتر انداخته حاضر با بازتقریر تحدی
بمثابه مقدمه یک استدلال عقلی- و نه یک آزمون تجربی-. نشان میدهد غرض از تحدی این بوده است که با
به اذعانآوری مخاطبان به عجز از مثلآوری برای قرآن و قرار دادن این اذعان در مقدمه یک استدلال، آشکار کند
که این کتاب منشا غیر بشری دارد. آن گاه به عنوان شاهد این تحلیل، با مروری بر معارضههای نقل شده با
تحدی، نشان میدهد که معاصران نزول قرآن هم روبکرد تجربه و آزمون را برای تحدی جدی نگرفتند.
Machine summary:
چرا که فقرات تحدی میخواسته با گوشزد کردن این که شخصی امی در شرایط آن فضا و زمان ممکن نیست مثل این کتاب را بیاورد، نشان دهد قرآن منشأی فوق بشری دارد و برساخته حضرت محمد(ص) نیست.
برای این که ثابت شود قرآن بشر ساخته نیست، کافی است ثابت شود انسانی مثل حضرت محمد(ص) در آن زمان نمیتوانسته چنین کتابی بیاورد.
پس اگر اذعان شود در زمان آن حضرت مثل قرآن ساخته نشد، این اذعان برای همه زمانهای بعدی هم هست و استقرا ناقص نیست، بلکه در موضوع خود ـ که همانندان پیامبر کسانی هستند که با او در شرایط مشابه بودهاند ـ استقرای تام است و ربط دادن آن به زمانهای بعدی خارج از موضوع تحدی است.
قرینه دیگر آنکه در زمان نزول قرآن کوشش جدی و قابل ملاحظهای برای آوردن مثل قرآن گزارش نشدهاست و همه آنچه در این باب وجود دارد به زمانهای بعدی مربوط است.
اگر مخاطبان عصر نزول به این نتیجه برسند و اقرار کنند که در آن زمان نمی شده است کسی مثل پیامبر اکرم(ص) کتابی مثل قرآن کریم بیاورد، این اقرار علاوه بر آن که غیر بشری بودن آن را در زمان خود ثابت می کند، برای اثبات این امر در همه زمان های دیگر هم کافی خواهد بود، چرا که آیندگان خواهند گفت در مثل آن شرایط کسی مثل پیامبر نمیتوانسته است کتابی مثل قرآن را از نزد خود بسازد.
چرا که فقرات تحدی میخواسته با گوشزد کردن اینکه شخصی امی در شرایط آن فضا و زمان ممکن نیست مثل این کتاب را بیاورد، نشان دهد قرآن منشأ فوق بشری دارد و برساخته حضرت محمد(ص) نیست.