Abstract:
هدف: معنادرمانی و معنایابی در زندگی روزمره، از جمله مهارتهایی است که میتوان با آموزش آن به
افراد، بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی را افزایش داد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی
معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع ٢ شهرستان ثلاث انجام
گرفت.
روش: پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری
پژوهش، کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع ٢ شهرستان ثلاث در سال ٩٥ بودند. که تعداد ٣٠ نفر از افراد
جامعه به صورت تصادفی به عنوان نمونه و از طریق همتا کردن به دوگروه ١٥ نفره آزمایش و کنترل تقسیم
شدند. پس از آن به گروه آزمایش در طی ٢ ماه و چند روز و هر هفته یک جلسه یک ساعت و نیم و در
مجموع ١٠ جلسه مهارت معنادرمانی و معنایابی آموزش داده شد. . پس از اتمام آخرین جلسه آموزش، به
طور همزمان ودرشرایط یکسان پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. و دادههای به دست
آمده از طریق تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانکوا) محاسبه شدند.
یافتهها: نتایج به دست آمده تاثیر آموزش معنادرمانی و معنایابی را بر افزایش بهزیستی روانشناختی و امید
به زندگی و مولفههای آنها (خودمختاری، تسلط محیطی، رشد شخصی، ارتباط مثبت، هدفمندی در
زندگی، پذیرش خود، تفکر عاملی و راهبردی) درگروه آزمایشی را تایید میکند.
بحث و نتیجهگیری: با توجه با نتایج، برنامهریزی همهجانبه در زمینه آموزش معنادرمانی و معنایابی بر
بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی در بیماران دیابتی نوع ٢ به طور خاص و به سایر بیماران جهت
کاهش ناامیدی و افزایش آرامش و بهزیستی آنها در محیط خانه و اجتماع، توصیه میشود.
Machine summary:
يافته ها: نتايج به دست آمده تاثير آموزش معنادرماني و معنايابي را بر افزايش بهزيستي روان شناختي و اميد به زندگي و مؤلفه هاي آن ها (خودمختاري، تسلط محيطي، رشد شخصي، ارتباط مثبت ، هدفمندي در زندگي، پذيرش خود، تفکر عاملي و راهبردي ) درگروه آزمايشي را تاييد ميکند.
واژه هايکليدي : "معنادرماني" "بهزيستي روان شناختي" " اميد به زندگي""ديابت نوع ٢" ٦٦ / مطالعات روانشناسي و علوم تربيتي، سال سوم ، شماره بيست و نهم ، بهار ١٣٩٧ * * * * * مقدمه : ديابت يک بيماري متابوليک با تأثير بر متابوليسم گلوکز، چربي و پروتئين و يک مشکل بزرگ بهداشتي با شيوع رو به افزايش در جهان و مسبب عوارضي نظير نفروپاتي، نوروپاتي، رتينوپاتي و کوري است (دباغيان ، کمالي نژاد، شجاعي، عبداللهي فرد و گوشه گير، ١٣٩٠).
فرضيه سوم : آموزش معنادرماني بر رشد شخصي به عنوان يکي از شاخص هاي بهزيستي روان شناختي در بيماران مبتلا به ديابت نوع دو مؤثر است .
فرضيه پنجم : آموزش معنادرماني بر هدفمندي در زندگي به عنوان يکي از شاخص هاي بهزيستي روان - شناختي در بيماران مبتلا به ديابت نوع دو مؤثر است .
فرضيه ششم : آموزش معنادرماني بر پذيرش خود به عنوان يکي از شاخص هاي بهزيستي روان شناختي در بيماران مبتلا به ديابت نوع دو مؤثر است .
بحث و نتيجه گيري هدف از اين پژوهش بررسي اثربخشي آموزش مهارت هاي معنادرماني و معنايابي بر افزايش بهزيستي روان شناختي و اميد به زندگي بيماران ديابتي نوع ٢ ثلاث بود.