Abstract:
حاشیهنشینی تجلی نابرابری اجتماعی- اقتصادی در زمینه عدم تعادل در توزیع متناسب امکانات و منابع جامعه است. توزیع امکانات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در تمام مناطق کشورها به ویژه در کشورهای در حال توسعه دارای توزیع یکسانی نیست و باعث مهاجرت و انتقال جمعیت از مناطق فقیر به مناطق برخوردار می گردد و حاشیهنشینی بوجود می آید و مشکلاتی را در فرایند شهرنشینی به وجود می آورد که یکی از عناصر منفی در شهرنشینی است. هدف این پژوهش بررسی و سنجش رابطهی میان محل سکونت و انحرافات اجتماعی میان محلات حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین میباشد. از نظر هدف کارردی و از نظر ماهیت و روش شناسی توصیفی-تحلیلی است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران از میان جامعه ی آماری تحقیق که خانوارهای ساکن محله ی نهضت آباد (حاشیه نشین) و گلستان (غیر حاشیه نشین) است محاسبه گردیده، و به طور تصادفی 300 نفر از محله ی نهضت آباد و 320 نفر از محله ی گلستان مورد پرسش گری قرار گرفته اند. جهت آزمون فرضیه ها از روش آزمون مقایسه میانگین دو متغیر و واریانس دو طرفه در محیط SPSS استفاده گردیده است. نقشه ها با استفاده از نرم افزار ARC GIS ترسیم شده اند. میانگین انحرافات اجتماعی در محله غیر حاشیه نشین گلستان برابر 97/1 و در محله حاشیه نشین نهضت آباد برابر 15/ 2 می باشد با توجه به (01/ 0=sig) و (614/ 2=T) تفاوت میانگین معنی دار است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که میزان انحرافات اجتماعی در محله ی نهضت آباد بیش از محله ی گلستان می باشد. واریانس دو طرفه ارتباط متقابل میان محل سکونت، سطح تحصیلات و میزان درآمد را در میزان گرایش به انحرافات اجتماعی نشان می دهد.
Squatter housing is the manifestation of social-economic inequality related to lack of balance in appropriate distribution of social facilities and resources. The distribution of economic، social and political facilities is not balanced in all the countries، especially in developing ones. This in turn leads to some issues like population transfer from poor areas to richer ones، squatter housing، and challenges in the process of urbanization in which they are considered negative elements. In this study we used documentary and survey methodology. Using Cochran’s equation، sample size was measured from the population residing in Nehzat-Abad (squatter) and Golestan (non-squatter). 300 and 320 people were then randomly surveyed from Nehzat-Abad and Golestan respectively. In order to analyze hypothesizes، compare means and two-way ANOVA were used in SPSS. Maps were drawn by ARC GIS. Given gis=0.01 and T=2.614، means are significantly different. Therefore we concluded that the level of social delinquencies is higher in Nehzat-Abad area compared to Golestan. The two-way variance shows an interaction between place of living، level of education، income، and their effect on tendency toward social delinquencies.