Abstract:
هر نظریهای در علوم انسانی تحتتاثیر مبادی روشی خود ازجمله مبادی معرفتشناختی است و از دل آن مبادی متولد میشود. پس از ظهور مدرنیته، دو جریان معرفتی اصالت عقل و اصالت تجربه به موازات یکدیگر خود را در اندیشهی فلسفی غرب نمایان ساختند. اندیشه کیفری بکاریا، مبدع مکتب کلاسیک حقوق کیفری، از هر دو جریان تاثیر پذیرفته است. قبول اصالت فایده و سودمندی مبتنیبر بیشینهکردن لذت و کمینهکردن رنج و اصل تداعی معانی، دو نشانهی مهم تجربهگرایی بکاریا بوده است. درمقابل، توصیه و تجویز فایده و سودمندی و همچنین توسل به قرارداد اجتماعی، حقوق طبیعی و اصل عدالت، نشانههای تاثیرپذیری او از جریان اصالت عقل است. هریک از این موارد باعث نتایج خاصی در اندیشهی کیفری وی شده است. اندیشههای کیفری بکاریا ازنظر معرفتی بین دو جریان اصالت تجربه و اصالت عقل در نوسان است و ازاینجهت تابع ساختار واحد معرفتی نبوده است. بهعنوان مثال، اگر بکاریا باتوجهبه جریان اصالت تجربه، برای اصل فایده و سودمندی ارزش فراوانی قائل است، پذیرش سیستم قانونگذاری در او نیز باید براساس همین اصل باشد و نه توسل به قرارداد اجتماعی که بهلحاظ تجربی قابلپذیرش نیست. همچنین قبول اصل فایده و سودمندی بر مبنای تجربی، با اندیشهی حقوق طبیعی و عدالتگرایی قابلجمع نیست.
Machine summary:
بهعنوان مثال، اگر بکاریا باتوجهبه جریان اصالت تجربه، برای اصل فایده و سودمندی ارزش فراوانی قائل است، پذیرش سیستم قانونگذاری در او نیز باید براساس همین اصل باشد و نه توسل به قرارداد اجتماعی که بهلحاظ تجربی قابلپذیرش نیست.
بهنظر نگارنده، بکاریا نیز بهمانند بسیاری از روشنفکران فرانسه که تحتتأثیر آنها بوده است، گرچه از اندیشهی تجربی در قبول اصل فایدهی مبتنیبر لذت و رنج و اصل تداعی معانی بهرهی فراوانی برده است، اما یک تجربهگرای تمام عیار نبوده است.
۱. منفعتطلبی مجرم و تلقی جرم بهعنوان مصداق عقلانیت بزهکار: یکی از تجلیات فایدهگرایی در آثار بکاریا خود را در قالب تأکید بر لذتگرایی و منفعتطلبی بهعنوان مشخصهی اصلی ماهیت انسان نشان میدهد، بهطوری که این ماهیت، او را برمیانگیزاند تا به دنبال لذت و منفعت شخصی برود(38، ص: 11) برایناساس، مجرمان ملتزم به تصمیمات هدفمندی هستند که براساس آنها، با هدف به حداکثر رساندن لذتها و به حداقل رساندن درد و رنجها رفتار میکنند.
۶. نتیجهگیری بکاریا اگرچه ارزش فراوانی برای تجربه قائل بوده و او را باید باتوجهبه اموری چون اعتقاد به اصالت فایده و سودمندی و همچنین اصل تداعی معانی، یک متفکر تجربهگرا دانست، بااینحال، جنبههایی از عقلگرایی چون اعتقاد به قرارداد اجتماعی، حقوق طبیعی و اصل عدالت را میتوان در اندیشهی او مشاهده کرد.
اگر متفکری چون بکاریا باتوجهبه جریان اصالت تجربه، برای اصل فایده ارزش فراوانی قائل است، پذیرش سیستم قانونگذاری در اندیشهی او نیز باید بهمانند هیوم براساس همین اصل باشد و نه توسل به قرارداد اجتماعی که بهلحاظ تجربی قابلپذیرش نیست.
Williams, (2006), Philosophy, Crime and Criminology, USA: University of Illinois Press.