Abstract:
فارابی، ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی در چارچوب علل اربعه و در پرسش از
اینکه سعادت چگونه تحصیل می شود، آیا تحصیل آن متوقف بر وجود زمینه ها و علل و
اسباب بیرونی (بیرون از نفس انسان) است، یا با وجود زمینه های درونی مثل تهذیب نفس
به اسباب بیرونی نیاز نمی شود؟ در پاسخ، آنان تحصیل آن را متوقف بر وجود علل و
اسباب بیرون از نفس آدمی یعنی اسباب مدنی می کنند. آنان سعادت را با ابعاد اجتماعی
انسان و نظام سیاسی گره می زنند و تحصیل آن را از طریق نظام سیاسی مطلوب فاضله و با
همکاری و تعامل افراد مدنی با یکدیگر بر مبنای حکمت و شریعت ممکن و دست یافتنی
می دانند و از فلسفه های سیاسی درون گرا که سعادت انسان را از طریق اسباب و عوامل
صرفا فردی یا معنوی و اخروی دنبال می کنند، فاصله می گیرند و با هدف رسیدن به آن
برمی آیند که مهندسی و معماری « مدینه فاضله » به تجویز نوعی از نظام سیاسی با عنوان
آن بر دستیابی و تحصیل سعادت فردی جمعی، مادی معنوی و دنیایی اخروی
طراحی شده باشد.
Machine summary:
اما اینکه سعادت چگونه تحصیل میشود؟ آیا از طریق عوامل فردی و درونی، مانند تهذیب نفس است، یا متوقف بر عوامل بیرونی، مانند تعاملات مدنی و وجود جامعه و نظام سیاسی است؛ فلاسفه مشاء سعادت را در کنار امر معنوی و اخروی، امری دنیوی و مادی نیز در نظر گرفتهاند و تحصیل آن را به زندگی مدنی و نظام سیاسی متوقف دانستهاند تا با همکاری و تعامل افراد مدنی با یکدیگر بر مبنای حکمت و شریعتِ عدالتمحور درون یک جامعه و نظام سیاسی مطلوب امکان ظهور و بروز همه استعدادهای کمالی انسان و جامعه ظهور و بروز کند و از آن طریق سعادت تحصیل شده و در نهایت، به سعادت حقیقی دست یافته شود.
بنابراین، نزد فيلسوفان مشاء فلسفه وجودى نظام سیاسی مطلوب و مدينه فاضله، رسيدن به سعادت شهروندان (افراد مدنى جامعه) است؛ به عبارت ديگر، علت غايى مدينه فاضله سعادت شهروندان است (فارابی، 1971: 47).
به عبارت ديگر، فلاسفه مشاء سعادت را صرفاً امرى درونى، آن هم ناشى از تزكيه نفس، آنگونه كه عرفاً تجويز مىكنند، نمىدانند؛ بلكه نزد آنان علل و اسباب بيرونى (بيرون از وجود فرد)، اما مؤثر در انتخاب و اراده فرد نيز وجود دارد كه هم محرك فرد در روآوردن به سعادت است و هم زمينههاى نظرى و معرفتى و عملى سعادات را فراهم مىکند و هم با كمك عنصر وحى عناصر اصلى و اساسى حقيقى شناخته مىشود و آنها نظام سیاسی و اجزاء و عناصر اصلی آن یعنی حكمت مدنى، مدينه و ریاست فاضله و وحى و نبوت مىباشند.