Abstract:
علم جامعه شناسی در ایران، برای دستیابی به پویایی و کارایی مناسب با مشکلاتی مواجه است. این نا کارامدی را می توان با توجه به دستگاه مفهومی مرتون در جامعه شناسی علم تبیین کرد، که برای تبیین شرایط پویایی و کارایی نهاد علم، دو بعد سازگاری فرهنگی میان نهاد علم و دیگر نهادهای اجتماعی و نهادینه شدن علم به عنوان یک نهاد اجتماعی را مورد تاکید فراوان قرار داده است.
روش: تحقیق حاضر بر مبنای روش کیفی- اسنادی صورت پذیرفته است.
یافته ها: سازگاری و همنوایی فرهنگی مطلوب میان ساختارهای اجتماعی ایران و نهاد علم جامعه شناسی و همچنین میان ارزشها و هنجارهای این دو بخش وجود ندارد. همچنین، سازگاری نامطلوب نهاد علم جامعه شناسی و نهادهای اجتماعی ایران موجب شده نهاد علم جامعه شناسی تا حدودی نهادمندی(هنجاری و شناختی) نامناسبی را درون ساختارهای اجتماعی احاطه کننده، به ویژه در میان مجموعه عناصر و سازمانهای درونی خود تجربه کند.
نتیجه گیری: تا زمانی که عزمی ملی و انگیزه ای فراگیر برای حمایت ارزشی و هنجاری در ذهن و اندیشه افراد و ساختار اجتماعی- فرهنگی جامعه ایران به گونه ای مطلوب و گسترده به وجود نیاید، تولید، توسعه و پیشرفت علم جامعه شناسی با مشکلاتی همراه خواهد بود. همچنین تا وقتی نهادینه شدن علم جامعه شناسی در جامعه ایران بر اساس تمایزپذیری و تفکیک پذیری کارکردی درونی و مناسب تحقق نپذیرد، پویایی لازم را به دست نمی آورد. از این رو، راهکارها و راه حل هایی چون: «تبدیل انگیزه خواست علم به عنوان یک ارزش فرهنگی- اجتماعی» و «پیشرفت و توسعه همه جانبه جامعه بر مبنای دیدگاه اقتصاد دانش بنیان»، می تواند پویایی و کارایی لازم نهاد علم جامعه شناسی را درون ساختارهای اجتماعی جامعه ایران در پی داشته باشد.
Objectives: The present study aims at analyzing the problems and barriers and malfunctions of sociology in Iran according to the conceptual theories of Robert Merton in science of sociology. Merton sociology of science emphasizes on two basic aspects: 1-cultural adaptation of science and other social institutions .2-institutionalizing the science as a social institution.
Method: The method of the survey is based on documentary- quality method.
Results: The results of the research indicate that there is no ideal cultural consistency among Iranian social structures and social science institution and their values and norms. On the other hand inconsistency between social science and Iranian social institutions concludes in an inappropriate function of sociology (normative and cognitive) in social structures، particularly internal organizations.
Conclusion: The author of the article concludes the necessity of institutionalizing the society science in Iranian community based on internal functional differentiation and suggests considering the scientific motivations as a social-cultural value and development of the society based on knowledge based economic view.
Machine summary:
از این رو، راهکارها و راهحلهایی چون: «تبدیل انگیزه خواست علم به عنوان یک ارزش فرهنگی- اجتماعی» و «پیشرفت و توسعۀ همهجانبۀ جامعه بر مبنای دیدگاه اقتصاد دانشبنیان»، میتواند پویایی و کارایی لازم نهاد علم جامعهشناسی را درون ساختارهای اجتماعی جامعۀ ایران در پی داشته باشد.
این امر در حوزۀ علوم اجتماعی، به خصوص حوزۀ علم جامعهشناسی، بیش از دیگر حوزهای علمی نمایان است؛ به طوری که گاهی چالشهایی میان ساختارهای اجتماعی- فرهنگی جامعۀ ایران و نهاد علم جامعهشناسی به وجود آمده است(منصوری، 1389).
(به تصویر صفحه رجوع شود) نمودار3: رابطۀ غیرکارکردی و گسسته نهاد علم (جامعهشناسی) و نهادهای اجتماعی در ایران< نمودار 3 برای تسهیل توصیف رابطۀ نهاد و ساختارهای اجتماعی در ایران بر مبنای نظرات آزاد ارمکی(1387؛ 1389)، بستان(1384)، حائری شیرازی(1370)، حسینیان(1383)، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه(1373)، رجایی(1372)، سارا شریعتی(1388)، طباطبایی(1379)، عبداللهی(1375)، قانعی راد(1388)، کچویان(1385)، گلچین(1383)، لهساییزاده(1375)، مهدی و لهساییزاده(1374) و نیکگهر(1372)، توسط نگارنده ارائه شده است.
(عبداللهی، 1375؛ 1376؛ لهساییزاده، 1375؛ 1376؛ آزاد ارمکی، 1378؛ 1386؛ 1387؛ 1389؛ قانعی راد، 1383؛ 1385؛ تشکر و بابایی، 1378؛ کچویان، 1373؛ 1385؛ عبدی، 1372) - در سطح خرد: 1) ضعف ارتباط و تعاملات علمی میان استاد و دانشجو، 2) عدم تبعیت از ارزشها و هنجارهای هنجاری و شناختی مورد وفاق، 3) عدم وجود سنت فکری و روشی خاص در فضای علمی، 4) پراکندگی نظری و روششناختی در تحقیقات و پژوهشها و عدم پیروی از مبانی بینشی و روشی مشخص، 5) بیگانگی شناختی استادان و دانشجویان با فضای اجتماعی- اقتصادی جامعه، 6) ضعف آموزش و پژوهش در سطح استاد و دانشجو، 7) سختی معیشت استادان، 8) ورود افراد کمعلاقه و کماستعداد به این حوزه را عوامل مؤثر بر ناکارامدی علم جامعهشناسی توصیف کردند.