Abstract:
نوشتار حاضر با عنایت به جایگاه مهم سید جمال الدین اسدآبادی و تاثیرگذار یای که بر متفکران بعد از خود گذاشته است به بررسی دیدگا ه های نظری او در خصوص دلایل انحطاط جوامع اسلامی و راهکارهای ارایه شده برای توسعه این جوامع با استفاده از الگوی جستاری نظریه بحران توماس اسپریگنز خواهد پرداخت. این مقاله بر اساس یک سیر منطقی و مرتبط به دنبال پاسخگویی به سوالات ذیل خواهد بود1 وضعیت جهان اسلام در دوره سید جمال چگونه بود و بحران و معضل اصلی گریبان گیر جوامع اسلامی درآن دوره چه بود2. عوامل انحطاط جوامع اسلامی از نظر سید جمال کدام اند؟
3. جامعه مطلوب و آرمانی سید جمال چه جامعه ای است؟
4. سید جمال چه راهکارها و درمان هایی را برای برون رفت جوامع اسلامی از وضعیت
عقب ماندگی و انحطاط و رسیدن به توسعه همه جانبه ارایه میدهد؟
Machine summary:
اسلام ، مي پرسد: فرهنگ و علوم اسلامي که جهان را با نور درخشان خود روشن نمود، چرا رو به زوال نهاد و به خاموشي گراييد؟ و چرا اين مشعل فروزان بار ديگر روشن نگرديد؟ و چرا جهان عربي هم اکنون در پوششي از ظلمت و تاريکي فرو رفته است ؟ آيا مسئوليت آن به عهده دين و مذهب است ؟١ سيد جمال در مقام پاسخ به سؤالات فوق و جوابيه به ارنست رنان که اسلام را عامل عقب ماندگي علمي مسلمانان خوانده و از زاويه نژادي ، تمدن پيشرفته گذشته آنان را از ناحيه ايرانيان دانسته بود، ضمن رد نظر رنان ، عقب نشيني علمي مسلمانان را از زمان شروع انحطاط قدرت سياسي آنان در مشرق و مغرب - که بزرگ ترين مراکز علمي و فلسفي در عراق و اندلس قرار داشت - دانست .
آيا عيب نمي باشد از براي عالم دانا و حکيم بينا که جميع عالم را فنون جديده و اختراعات نور و انشائات تازه فراگرفته باشد، با وجود اين او را از علل و بواعث آنها هيچ گونه خبري نباشد و عالم از حالي به حالي ديگر متحول شده باشد و او سر از خواب غفلت برندارد؟ آيا لايق است محقق را که سختي ها در مجهول مطلق براند و معلوم مطلق را نداند و در ماهيات موهومه موشکافي ها کند و از معرفت امور ظاهره بازماند؟١ به نظر سيد جمال ، تقليد بدون چون و چرا از غرب توسط متجددين غرب گرا نيز يکي ديگر از عوامل انحطاط جوامع اسلامي بود.