Abstract:
این مقاله قصههای عامیانه طنزآمیز ایرانی را بر اساس دو الگو بررسی و تحلیل میکند: الگوی نقش معرف کارکرد و کارکرد موجد نقش که عمدتا ماخوذ از رویکردها و الگوهای ساختارنگرانه بهویژه الگوی برمون محسوب میشوند. همه بحث این است که الگوهای سنتی در مطالعه قصههای عامیانه و بهویژه شاخص تیپ و موتیف در طبقهبندی آرنه ـ تامپسون نمیتواند به تمامی وجوه، این قصهها را نشان بدهد و لازم است از الگوهای عمدتا ساختارنگرانهای دیگر سراغ گرفت که در این میان الگوی نقش معرف کارکرد و کارکرد معرف نقش پیشنهادی برمون به تاسی از رویکرد پراپ (1928/1961)، کارآمدتر میتواند وجوه مضمونی و ساختاری قصههای عامیانه طنزآمیز ایرانی را نشان بدهد. از این رو، این مقاله از رهگذر روش مفهومی ـ تجربی و با توسل به تحلیل یک نمونه از قصههای طنزآمیز، تلاش میکند ضمن بازتعریف برخی مفاهیم اصلی مانند لطیفه، جوک، قصه و مرور طبقهبندی آرنه ـ تامپسون ـ مارزلف، قصههای طنزآمیز ایرانی و بهویژه قصههای احمقان را از منظر الگوی نقش معرف کارکرد طنزآمیز و کارکرد طنزآمیر موجد نقش طنزآمیز بررسی کند. بر این اساس، قصه عامیانه طنزآمیز واحد روایی خودبنیادی تعریف میشود که یک فرد یا عدهای از افراد به واسطه کنشهای احمقانه/ زیرکانهای که انجام میدهند، واجد نقش احمق/ زیرک میشوند.درواقع نقش احمقان معرف کارکرد آنها و کارکرد آنها در داستان، معرف نقش آنهاست.
This paper examines the Iranian humorous folktales through two patterns: the role defining function، and the function generating role، taken mostly from some structural-based approaches and models to narrative، Bremond’s (1970) model، among others. The criticism raised against the traditional model such as AT (1928/1961) is that، being mostly based on the Type-Index and Motif-Index، they cannot reflect the different aspects of the humorous folktales in general، and Iranian folktales، in particular، and it is necessary to call for the other more structurally-based models such as those proposed by narrative grammarians like Bremond، who، following Propp’s (1928) Morphology of Russian Folktales، has placed more emphasis on such concepts as the role defining function as well as the function generating role. Having taken the conceptual-empirical framework as its methodology، this paper tries، through redefining such concepts as an anecdote، joke، and tale as well as reviewing AT classification، to apply the role defining function as well as the function generating role on the Iranian humorous folktales with a narrowed focus on the Iranian numskull folktales. In this sense، a humorous folktale will be defined as an independent narrative unit in which a person or a group of people takes the role of a numskull through the functions they perform. In fact، their role defines their function، and their function generates their role.
Machine summary:
همۀ بحث اين است کـه الگوهـاي سـنتي در مطالعـۀ قصـه هـاي عاميانه و به ويژه شاخص تيپ و موتيف در طبقه بندي آرنه ـ تامپسون نميتواند بـه تمـامي وجـوه ، اين قصه ها را نشان بدهد و لازم است از الگوهاي عمدتا ساختارنگرانه اي ديگر سراغ گرفت که در اين ميان الگوي نقش معرف کارکرد و کارکرد معرف نقش پيشنهادي برمون بـه تأسـي از رويکـرد پراپ (١٩٦١/١٩٢٨)، کارآمدتر ميتواند وجوه مضموني و سـاختاري قصـه هـاي عاميانـۀ طنزآميـز ايراني را نشان بدهد.
از همه مهم تر اينکه ، هيچ ملاک و معياري براي طنزآميزي قصه ها در اين تيپ ها، ارائه نشده است و پيدا نيست در وهلۀ نخست ، تفاوت دو واژة numskull و fools (در دسته بندي آتر) چيست ؟ در فرهنگ هاي انگليسي، fool ازجمله واژگان طنز 57 است که با بسياري از واژگان ديگر از جمله ,buffoon trickster, clown, tram, jester joker, vice و موارد مشابه هم پوشاني دارد، در عين اينکه ، اين واژگان هر يک در تاريخ و فرهنگ مغرب زمين پيشينۀ خاص خود را دارند.
همان گونه که نشان داديم به نظر ميآيد طبقه بندي و سنخ شناسي قصه هاي عاميانۀ طنزآميز به اعتبار تيپ و/ يا موتيف که آرنه ـ تامپسون ـ آتر و مارزلف براي قصه هاي فارسي انجام داده اند، چندان نميتواند کارآمد و راهگشا باشد، هرچند در نوع خود نفطۀ عزيمت مناسب شمرده ميشود.