Abstract:
هدف: مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری بر بهبود طرحواره های ناسازگار اولیه در بیماران بی اشتهای عصبی با توجه به پیوند ضعیف مادری
روش: روش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون ، پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل بیماران دارای اختلال خوردن مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی و کلینیک های روان درمانی شهر تهران در رده سنی ۱۶ تا ۲۳ سال می باشد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بوده است. در غربالگری صورت گرفته ۲۱ بیمار بی اشتهای عصبی دارای پیوند ضعیف مادری تشخیص داده شد، سپس بیماران در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل همتا سازی شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاک های تشخیص اختلال خوردن و تشخیص روان پزشک است. از دو پرسشنامه ۱- پیوند والدینی ۲- طرحواره های یانگ استفاده شد.
یافته ها: بیماران در حوزه بریدگی و طرد، خود گردانی و عملکرد مختل و سپس گوش به زنگی دارای بیشترین مشکل بوده اند.، اما در حوزه دیگر جهت مندی و محدودیت های مختل آسیب پذیری کمتری داشتند.همچنین نتایج بیانگر این بود که درمان طرحواره نسبت به درمان شناختی رفتاری در بهبود طرحواره های ناسازگار بیماران دارای اثربخشی و ماندگاری بیشتری بوده است.
Purpose: The present study aimed at comparing the effectiveness of schema therapy and
CBT on improving early maladaptive schemas in patients with nervous anorexia with
weak mother bond.
Method: The study had an experimental method with pretest-posttest design and follow-up
with the control group. The study population included all patients aged 16 to 23 years
with eating disorders who had referred to psychiatry and psychotherapy in clinical
centers in Tehran. Purposive sampling was used in this study. Twenty-one (21)
patients were diagnosed to have anorexia nervosa by performing the psychological
screening. Finally, the selected patients were matched in two experimental groups and
one control group. Data were collected through questionnaires and diagnostic
interviews based on diagnostic criteria for eating disorders and psychiatric diagnosis.
Two questionnaires were used in the study including 1. Parental Bonding
Questionnaire 2. Young Schema Questionnaire.
Findings: Patients in the area of disconnection and rejection, impaired autonomy and
performance, Hypervigilance /inhibition, have the most damage. But, little damage to
the other area, impaired limits, and other-directedness. The results also indicate that
in improving schemas, schema therapy was more effective and more durable than
cognitive and behavioral therapy.
Machine summary:
نوجوانان به ویژه دختران در بیشتر موارد توجه خاصی به وزن و شکل بدن خود دارند و اغلب در تلاش برای مواجهه با فشارهای مرتبط با تغییرات دوره ی بحرانی و پرچالش بلوغ ، نگرش های نادرستی نسبت به خوردن اتخاذ می کنند و این مواجهه ممکن است مشکلات رفتارهای خوردن را ایجاد کند ( ,Chamay-Weber ٢٠١١ ,Mitchell &Grilo, ;٢٠٠٥ ,Michaud &Narring, )، در سبب شناسی اختلال خوردن عوامل متعددی مانند عوامل زیست شناختی ١(٢٠٠٨ ,Sadock &Sadock, ;٢٠١١ ,Mitchell &Grilo, )، فرهنگی اجتماعی(٢٠٠٢ ,Spangler &Stice, Presnell ) رگه ٢ و اختلال های شخصیت ( & ,Murphy, stojek ٢٠١٤ ,Mackillop) ، طرحواره های شناختی ٣ و باورهای هسته ای ٤ ( ,Weishaar &Young, Klosko, ٢٠٠٣) و متغیرهای پویایی شناسی خانواده ٥ (٢٠٠٥ ,Cooper &Tumer ;٢٠١٤ ,.
Family Dynamic بر طبق مطالعات انجام شده بیش از یک سوم بیماران مبتلا به بیاشتهایی عصبی اظهار داشته اند که کژکاری خانواده عاملی بوده که در ایجاد اختلال خوردن آنها مشارکت داشته است ( ,Canetti, Kanyas ٢٠٠٨ ,Bachar &Lerer, Latzer ).
خصوصا یافته های بدست آمده از نمونه های بالینی و غیربالینی، بر این نکته دلالت دارد که زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی رابطه ی والدینشان را بصورت مراقبت ناکافی و حمایت مفرط والدینی (,Rommel, Nandrino ٢٠١٤ ,Rennoldson &Dawson, ,Tetley, Moghaddam ;٢٠١٣ ,Dodin &Antoine, ) توصیف می کنند.
al) در مقایسه با روش درمانی شناختی رفتاری کلاسیک در بهبود طرحواره های ناسازگار بیماران بی اشتهای عصبی که دارای پیوند ضعیف مادری هستند، مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد.