Abstract:
بروز پدیدهای تحت عنوان بو کو حرام از سال 2002 سبب شده است که گزارش شاخص تروریسم جهانی (GTI) در سال 2016 نیجریه را بهعنوان سومین کشور با بیشترین حملات تروریستی اعلام کند. نکته قابلتوجه آن است که هدفهای عملیاتی بو کو حرام بیشتر غیرنظامیان بودهاند که مایه نگرانیهای زیادی در سطح محلی و بینالمللی شده است. موسسه صلح و علوم اقتصادی، گروه شبهنظامی بو کو حرام را در سال 2014 بهعنوان مرگبارترین گروه تروریستی در جهان اعلام کرده است. در خصوص شکلگیری گروه بوکوحرام در نیجریه و دلایل آن نظرات مختلفی مطرحشده است، به اذعان بسیاری از تحلیل گران ارتباطی جدی بین اقدامات تروریستی و سطح نارضایتیها و نابرابریها در جوامع توسعهنیافته وجود دارد. مسلمانان در نیجریه دارای پیشینهای باسابقهای بودهاند و در حدود یکصد سال دارای حکومت اسلامی سکوتو در مناطق شمالی نیجریه بودند ولی دولت استعمارگر انگلیس در سالهای 1900 تا 1903 با استعمار نیجریه به این حکومت پایان داد. پس از استقلال نیجریه دولت حاکم، دولتی سکولار بوده و اکثر قوانین آن برگرفته از قوانین انگلیس است. به نظر میرسد نارضایتی مسلمانان و گروههای افراطی بوکوحرام ریشه در شرایط تبعیضآمیز و محرومیت مسلمان دارد، هدف اصلی در تحقیق حاضر بررسی علل و دلایل شکلگیری پدیده بو کو حرام و انگیزههای اصلی خشونتهای شکلگرفته از سوی این گروه است، روش تحقیق در این مقاله بهصورت توصیفی- تحلیلی است و این پژوهش به دنبال آن است تا با بهرهگیری از نظریه محرومیت نسبی نقش استعمار در ایجاد محرومیت نسبی ناشی از تفاوت انتظارات ارزشی (خواستهها) و تواناییهای ارزشی (داشتهها) جامعه مسلمان را بررسی کند.
Machine summary:
در این پژوهش ابتدا به بررسی نظریه محرومیت نسبی تد رابرت گر میپردازیم و با تعریف محرومیت نسبی بهعنوان تصور وجود تفاوت میان انتظارات ارزش و تواناییهای ارزشی به این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه استعمار سبب ایجاد محرومیت نسبی جامعه مسلمان در نیجریه شد و بو کو حرام چرا و چگونه منبع محرومیت نسبی و هدف خشونتهای خود را غرب و عناصر غربی معرفی کرده است.
در این پژوهش ابتدا به بررسی نظریه محرومیت نسبی تد رابرت گر میپردازیم و با تعریف محرومیت نسبی بهعنوان تصور وجود تفاوت میان انتظارات ارزش و تواناییهای ارزشی به این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه استعمار سبب ایجاد محرومیت نسبی جامعه مسلمان در نیجریه شد و بوکو حرام چرا و چگونه منبع محرومیت نسبی و هدف خشونتهای خود را غرب و عناصر غربی معرفی کرده است.
تأثیر فرهنگ غرب و مسیحیت در این کشور بهویژه در رابطه با استفاده گسترده از زبان انگلیسی زیاد بود، زبان انگلیسی در مناطق جنوبی نیجریه کاربرد فراوان یافت و سبب افزایش تفاوت فرهنگی میان شمال و جنوب نیجریه گردید (نصیری، 1390: 12،13)؛ بنابراین حکومت اسلامی که در مناطق شمال نیجریه کنونی، نیجر و شمال کانون روزگاری بهعنوان خلافت اسلامی مطرح بود و قوانین شریعت را حاکم کرده بود در 1903 توسط بریتانیا و استعمار از بین رفت و بهمرور ساختار سیاسی، اقتصادی، آموزشی استعمار سبب دوپاره کردن جامعه نیجریه یعنی مسلمانان در شمال و مسیحیان در جنوب شد.