Abstract:
هنر امپراتوری هخامنشی را هنری فرانژادی، اختلاطی و ترکیبی خوانده¬اند، چراکه تاثیر و تاثر تمدن¬های دیگر در آن مشهود ¬است. ازاین¬رو، ارتباط آن با هنر اقوام دیگر، به¬منظور دستیابی به شناخت بیشتر، نیازمند واکاوی می¬باشد. یکی از این اقوام که پیش از هخامنشیان وجود داشته و بعدها به مستعمره آنها بدل شد، اورارتو بود که در طول قرن نهم پیش¬ازمیلاد در فلات مرتفع ارمنستان شکل گرفت. بنابراین، به-منظور واکاوی و شناخت ژرف¬تر ارتباطات این دو تمدن، پژوهش حاضر درصدد تبیین تمایزات و تشابهات میان نمادها و نقش¬مایه¬های برجای¬مانده از آنها در دو بنای مهم این تمدن¬ها، بنای تخت¬جمشید و دژ اربونی، می¬باشد. بدین¬منظور، از روش تحلیلی-تطبیقی بهره گرفته شده و مبنای استناد نیز، منابع کتابخانه-ای بوده¬است. نتایج این تطبیق نشانگر اشتراک تخت¬جمشید و دژ اربونی در نمادها و نقش¬مایه¬هایی نظیر درخت زندگی، شیر و گاو، لاماسو، گریفین، لوتوس، عناصر تزئینی، تاکید، تکرار و تقارن بوده که علاوه¬بر تفاوت در جزئیات عناصر مشترک¬شان، این نمادها و نقش¬مایه¬های تزئینی در دژ اربونی بیشتر در قالب فرسکو با رنگ¬های زنده به تصویر کشیده شده، امّا در تخت¬جمشید بیشتر به¬صورت حجاری و نقش¬برجسته نمود یافته که پویایی، قدرت و ابهت بیشتری را القا می¬سازد.
Machine summary:
یکی از این اقوام که پیش از هخامنشیان وجود داشته و بعدها به مستعمره آنها بدل شد، اورارتو بود که در طول قرن نهم پیشازمیلاد در فلات مرتفع ارمنستان شکل گرفت.
نتایج این تطبیق نشانگر اشتراک تختجمشید و دژ اِربونی در نمادها و نقشمایههایی نظیر درخت زندگی، شیر و گاو، لاماسو، گریفین، لوتوس، عناصر تزئینی، تأکید، تکرار و تقارن بوده که علاوهبر تفاوت در جزئیات عناصر مشترکشان، این نمادها و نقشمایههای تزئینی در دژ اِربونی بیشتر در قالب فرسکو با رنگهای زنده به تصویر کشیده شده، امّا در تختجمشید بیشتر بهصورت حجاری و نقشبرجسته نمود یافته که پویایی، قدرت و ابهت بیشتری را القا میسازد.
ازاینرو، هنر امپراتوری هخامنشی را هنری فرانژادی خواندهاند و به نظر میرسد که دیپلماسی آسانگیری دینی و بهره بردن از رسوم، نمادها و تواناییهای همه ساکنان امپراطوری در آفرینش یک فرهنگ فرانژادی سبب شد تا این سرزمین پهناور پس از دو هزاره نبرد پیاپی، دورانی از آرامش به درازای یک سده را تجربه کند و بستر شکلگیری هویت ملت ایران گردد.
به تصویر صفحه مراجعه شودتصویر5- انسان-گاو بالدار؛ مآخذ: (موزه لوور) این موجود، همانگونه که در تصویر 5 مشهود است، گاو نری با چهارپا است که دو پای جلو آن در حالت ایستاده و دو پای عقبی آن در حالت راه رفتن حجاری شدهاست (شهبازی، 1375: 27).
این شکل در میان موجودات مقدس در هنر خاورمیانه تا دوره هخامنشی تداوم داشته و به عقیده جیمز هال، گونه شیر دال در خاورمیانه ممکن است در طی مهاجرت عظیم از شمال شرقی در نیمه اول هزاره دوم ظاهر شده باشد (هال، 1380: 64-65).