Abstract:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تحولات حقوق زن در پرتو قوانین حمایتی در ادوار قانون گذاری ایران اجرا شده است مهمترین قوانینی که از قبل از انقلاب تاکنون در ارتباط با حقوق زنان خصوصا در بحث نکاح و انحلال آن وضع شده از قرار ذیل است : ١- مواد ١١٢٠ تا ١١٥٧ قانون مدنی که در سال ١٣١٣ تصویب شد. موارد انحلال نکاح در این قانون همان موارد موجود در شرع است که مستقیما از فقه گرفته شده بود. ٢- قانون حمایت خانواده مصوب سال ١٣٤٦ که به موجب این قانون ، اخذ گواهی عدم امکان سازش و داوری برای انجام طلاق الزامی شد. ٣- قانون حمایت خانواده مصوب سال ١٣٥٣ که موجب آن ماده ١١٣٣ ق . م در مورد اختیار مطلق مرد در مورد طلاق نسخ ضمنی شده و دادگاه خانواده به دعاوی خانوادگی رسیدگی می کرد. ٤- پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای تلاش در جهت انطباق احکام و قوانین با احکام اسلامی لایحه دادگاه مدنی خاص در سال ١٣٥٨ تصویب شد و موارد طلاق محدود به موارد موجود در شرع شد و ماده ١١٣٣ ق .م دوباره احیا شد و تنها شرط داوری در این لایحه گنجانده شد. در سال ١٣٧١ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق تصویب شد و اخذ گواهی عدم امکان سازش برای طلاق در تمام موارد الزامی گردید و امتیازات خاصی مانند اخذ اجرت المثل و نحله برای زن ایجاد شد. در سال ١٣٧٦ یک تبصره به ماده ١٠٨٢ ق م الحاق شد که طبق آن مهریه زنانی که به صورت وجه رایج است به نرخ روز محاسبه می شود و در مورد فسخ ماده ١١٢٢ ق . م اصلاح شد و یکسال مهلت برای معالجه عیب عنن حذف شد.
Machine summary:
"تحولات حقوق زن ، قوانین حمایتی، ادوار قانون گذاری ایران ، نکاح ، طلاق مقدمه بدون تردید در تطور تاریخ بشریت ، با بررسی شرایط مختلف حقوق زنان ، این نتیجه حاصل میشود که در تمدن ها و جوامع مختلف حسب مقتضیات و یا پیشینه فرهنگی و اجتماعی اعصار مختلف ، حقوق زن فراز و نشیب های فراوانی را دیده و در قرون متمادی، حقوق زن مورد بیمهری واقع شده است .
ولی نگاه فقه پویا و نظرات اجتهادی متناسب با شرایط روز راهی در جهت وضع قوانین توسعه ای برای نگاه نوین به حقوق زنان به شمار آمد که این مهم پس از انقلاب اسلامی برای ورود زنان به عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفت و قوانین و مقررات متعددی تدوین و به تصویب رسید (محقق داماد، ١٣٨٧).
ریشه این سنت چیست ؟ چرا و چگونه به وجود آمده است ؟ مهر دیگر چه صیغه ای است ؟ نفقه دادن به زن برای چه ؟ آیا اگر بنا باشد هر یک از زن و مرد به حقوق طبیعی و انسانی خویش نائل گردند و روابط عادلانه و انسانی میان آنها حکمفرما باشد و با زن مانند یک انسان رفتار شود، مهر و نفقه مورد پیدا می کند؟ (اسعدی، ١٣٩١) یا اینکه مهر و نفقه یادگار عهدهایی است که زن مملوک مرد بوده است ؛ مقتضای عدالت و تساوی حقوق انسانها -خصوصا در قرن بیستم -این است که مهر و نفقه ملغی گردد، ازدواجها بدون مهر صورت گیرد و زن خود مسؤولیت مالی زندگی خویش را به عهده بگیرد و در تکفل مخارج فرزندان نیز با مرد متساویا شرکت کند."